ب) اعلال در فعل معتل اجوف
تعریف: اجوف فعل معتلی است که عین الفعل آن حرف عله باشد مانند: قَوَلَ، بَیَعَ.
توجه: در فعل معتل اجوف، هر سه نوع اعلال (اسکان، قلب، حذف) صورت می گیرد.
توضیح: 1- حرف عله (واو) و (یاء) متحرک ما قبل مفتوح تبدیل به الف می شود مانند: قَوَلَ ¬ قالَ / بَیَعَ ¬ باعَ. 2- در مصدرثلاثی مجرد اجوف و جمع مکسر بر وزن (فِعال) اگر عین الفعل (واو) باشد تبدیل به (یاء) می شود. مانند:قِوام ¬ قیام. 3- در مصدر اجوف دو باب (افعال و استفعال) حرف عله حذف و به جای آن در آخر مصدر ( ة = تاء گرد) اضافه می شود. مانند: اِقْوام ¬ اِقامَة / اِسْتِقوام ¬ اِسْتِقامَة. 4- (واو) و (یاء) مفتوح ماقبل ساکن در اجوف، فتحه خود را به ماقبل داده و خود تبدیل به (الف) می شود. مانند: یَخْوَفُ ¬ یَخَوْفُ ¬ یَخافُ. 5- هرگاه (واو) مضموم و (یاء) مکسور باشد و حرف قبل از آن صحیح و ساکن باشد، حرکت حرف عله به ما قبل منتقل می شود. مانند: یَقْوُلُ ¬ یَقُولُ / یَبْیِعُ ¬ یَبِیعُ. 6- درمصدر اجوف (واوی) بابهای انفعال و افتعال، (واو) ما قبل مکسور به (یاء) تبدیل می شود. مانند: اِنْقِواد ¬ اِنْقِیاد. 7- حرف عله (واو، یاء) بعد از (الف زائده) تبدیل به همزه می شود. مانند: قاوِِل ¬ قائِل (اسم فاعل از قول) / سایر ¬ سائِر (اسم فاعل از سیر). 8- (ا – و – ی) اگر پیش از حرف ساکن دیگری قرار گیرند، حذف می شوند. مانند: قالْنَ ¬ قُلْنَ. |
الف) اعلال در فعل معتل مثال:
تعریف:
معتل مثال فعلی است که اولین حرف اصلی آن (فاء الفعل) از حروف عله باشد. مانند: وَعَدَ، یَسِرَ.
توجه: از میان سه نوع اعلال فوق، معتل مثال تنها دارای اعلال به حذف می باشد (اَنهم تنها در مضارع و امر).
اعلال در مثال | در ماضی | هیچ نوع اعلالی ندارد: وَعَدَ … |
در مضارع | اعلال به حذف: وَعَدَ ¬ یَوْعِدُ ¬ یَعِدُ | |
در امر | اعلال به حذف: وَعَدَ ¬ تَعِدُ ¬ عِدْ |
توجه: در 14 صیغه فعل معتل مثال هیچگونه اعلالی صورت نمی گیرد و مانند یک فعل سالم صرف می شود. اما در مضارع و امر آن اعلال به حذف حرف عله صورت می گیرد.
توضیح:
1- از مصدر ثلاثی مجرد مثال واوی که بر وزن (فِعْل) است، واو حذف می شود و به جای آن (تاء تأنیث) به آخرش اضافه می گردد. مانند: وِعْد¬ عِدَة. و گاهی بعد از حذف (واو) عین الفعل مفتوح می شود. مانند: سَعَة (وَفْر، وِرد، وِزر استثناء می باشند).
2- اگر مضارع مثال واوی، مکسور العین (بر وزن یَفْعِلُ) و یا داری حرف حلق و مفتوح العین باشد، واو از آن و از فعل امر حذف می شود. مانند: یَوْعِدُ ¬ تَعِدُ ¬ عِدْ
3- در مصدر مثال واوی بابهای افعال و استفعال، واو ساکن ما قبل مکسور تبدیل به (ی) می شود. مانند: اِوْجاد ¬ ایجاد / اِسْتِوضاح ¬ استیضاح.
4- در مثال یایی، حرف عله (ی) ساکن ما قبل مضموم تبدیل به (و) می شود. مانند: اُیْمُن ¬ اُومُن.
ابدال :
تعریف:
ابدال عبارت است از تبدیل حرفی به حرف دیگر لفظاً یا کتباً. مانند: وَحَدَ ¬ (به باب افتعال): اِوْتِحاد ¬ اِتّحاد.
ادامه مطلب ...