عربی دبیرستان

متن ُ قواعد وسوالات عربی دبیرستان

عربی دبیرستان

متن ُ قواعد وسوالات عربی دبیرستان

آموزش نکات مهم وکلیدی ترجمه عربی

 
« ویژه داوطلبان کنکور»

پیشگفتار

تعریف ترجمه: باید دانست که ترجمه تنها بر گردادن الفاظ یا احیانا نقش های دستوری از زبانی به زبان دیگر نیست هدف اساسی در هر ترجمه رساندن پیام و محتوی یا منظور متن مبدا است. برای ترجمه تعاریف بسیاری مطرح شده است که هر کدام در جای خود درست ومفید می باشد واز میان تعاریفی که زبان شناسان برای ترجمه ارائه کرده اند به نمونه ذیل اشاره می شود : (ترجمه عبارت است از بر گرداند ن مفاهیم چه نوشته وچه گفته از یک زبان که زبان مبدا نامیده می شود به زبان دیگر که زبان مقصد خوانده می شود به طوری که متن ترجمه شده همان تاثیری را که در زبان مبدا دارد در زبان مقصد نیز داشته باشد).ترجمه جریانی است میان دو زبان، در این جریان مترجم همواره دو اصل را در مد نظر میگیرد، یکی زبان مبدأ و دیگری زبان مقصد. کارشناسان دو نوع ترجمه را شناسایی و مطرح کرده اند:

1- ترجمه ی ارتباطی(communicative) که همان ترجمه ی آزاد یا روان است. ترجمه ارتباطی راحت تر خوانده میشود و باید با متن اصلی وزبان مبدأ همخوانی وتناسب داشته باشد.

2- ترجمه ی معنایی ( (semantic که همان ترجمه ی تحت اللفظی یا (word for word) است. درترجمه ی تحت الفظی کلمه به کلمه و خط به خط از زبانی به زبان دیگر برگردانده میشود. در ترجمه تحت اللفظی، مترجم معنی متن را به بیان دیگر باز میگوید اما تغییری در آن ایجاد نمیکند. ترجمه های تحت اللفظی به ندرت روان و خوشایند هستند.


مواردی که مترجم باید آنها را بداند ورعایت کند:

1- آشنائی با موضوع مورد ترجمه.

2- رعایت امانت وپرهیز از هرگونه دخل وتصرف .

3 - استفاده از واژگان مانوس در ترجمه .

4- استفاده از فرهنگ لغت های مناسب.

5 – آشنائی با اصطلاحات واسلوب های کاربردی زبان مبدا ( عربی) و زبان مقصد (فارسی) .

6- متن خوانی وحفظ لغات مشکل و جدید .



نکاتی که در ترجمه باید مورد توجه قرارگیرد:

1- تشخیص فعل / صیغه/ وزمان آن.

2- توجه به ضمایر وترجمه آنها.

3- تشخیص فاعل ومفعول.

4- توجه به معلوم ومجهول بودن افعال.

5- دقت در تشخیص مثبت ومنفی بودن جمله.

6- تشخیص فعل لازم از متعدی ( ناگذر ازگذر).

7- توجه به ترکیبهای وصفی واضافی مخصوصاً زمانی که اسمی هم صفت دارد وهم مضاف الیه.



نکته مهم:

مترجم باید بداند که بیشترترجمه ها مبتنی برقواعد میباشند لذا لازم است مواردی که درذیل آمده است با دقت تمام به خاطر بسپارد ودرحلّ تست ها ازآنها کمک گیرد. لازم به ذکراست ، هرقاعده همراه یک نمونه تست کنکوری بیان شده است .





ترجمه حروف:

حرف « قَدْ »:

« قَدْ + فعل مضارع به معنای شاید / گاهی مانند: قَدْ یذهبُ ( گاهی میرود) قَدْ تَقُولُ ( گاهی میگویی ) . « قَدْ + فعل ماضی برای تاکید است که معمولاً معنی را به ماضی نقلی تبدیل میکند مانند: قَدْ کتَبَ ( نوشته‌است) قَدْ قالَ ( گفته است) قَدْ قُلْتُم ( گفته‌اید)

عیّن الخطأ للترجمة :

الف) قَدْ تَزَیّنَت الارضُ فی الربیع = زمین دربهارآراسته است .

ب) قَدْ شَعَرَ بأنَّ شَعْبَهُ یُعانی الکسالةَ = او احساس کرده‌است که ملتش ازتنبلی رنج می برند.

ج) قَدْ تَقولون کلامَ الحقَّ = گاهی سخن حق می گویید.

د) قَدْ أَثْبَتَت الاکتشافاتُ الجدیدةُ = اکتشافات جدید کشف نمود.

حرف « لَنْ» :

حرف « لَنْ » جز حروف ناصبه است ومعنی فعل را به آینده منفی تبدیل میکند مانند: لَنْ یَذهبَ ( نخواهد رفت) لَنْ أَقُولَ ( نخواهم گفت) لَنْ تضربُوا ( نخواهید زد) بعضی مواقع درترجمه آن از کلمه « هرگز» استفاده میشود مانند: لَنْ تَذهَبَ ( هرگزنخواهی رفت) .

عین الخطأ للترجمة:

الف) لَنْ تَعیشَ فی راحةٍ : هرگزدرراحتی زندگی نمی کنی .

ب) لَنْ تَبلُغَ الآمالَ الکبیرةَ : هرگزبه آرزوهای بزرگ نخواهی رسید.

ج) لَنْ تَقُولوا الکذبَ : دروغ نخواهید گفت . د) لَنْ یَکْتُبْنَ دروسَهُنَّ : درسهایشان را نخواهند نوشت.

حرف « لام امرغایب « لـِ »:

درترجمه آن ازکلمه « باید »استفاده میشود مانند: « لِنَعْلَمْ » ( باید بدانیم ) « لِیَقُلْ »( باید بگوید) « لِیَضربوا » ( باید بزنند) « لِأَکْتُبْ » ( باید بنویسم ).

« لِیَعبُدُوا رَبَّ هذا البیتِ »( باید صاحب این خانه را عبادت کنند).

عین الخطأ :

الف) لِنُواصلْ جهادَنا : ما باید به مبارزه خود ادامه دهیم . ب) لِیَعِشْ کالنّسرِ فوقَ الجبالِ: باید همچون عقاب دربالای کوهها زندگی کند . ج) لِیَرمِ الکُرّةَ : توپ را باید بیاندازد.

د) لِنُساعدْ المساکینَ : ما به بیچارگان کمک می کنیم .

حرف « لَمْ »:

« لَمْ » برسر مضارع می آید وآن را مجزوم میکند که به آن فعل جحد میگویند ومعنا را به ماضی منفی تبدیل میکند مانند: لَمْ یَذهبْ ( نرفت) دقیقاً ازلحاظ معنا مانند « ماذَهبَ » است . « ما ذَهَبَ نرفت = لَمْ یذهبْ نرفت » لَمْ تَقُلْ نگفتی = ما قُلْتَ نگفتی » . « لَمْ یکتُبُوا ننوشتند » « ما کَتَبوا ننوشتند » .

- ما هو الخطأ :

الف) لَمْ تَعلمْ : ندانستی ب) ما عَلِمْتَ : ندانستی ج) لَمْ یَبْکِ : گریه نمی کند د) ما بَکَی : گریه نکرد.

- عین الصحیح للتعریب : « ثروتمندان به فقیران اجازه ندادند»

الف) الاغنیاءُ لَمْ یَسْمَحُوا للفقراء ب) الاغنیاءُ لَنْ یَسمَحوا للفقراءِ

ج) الاغنیاءُ لا یَسمحونَ للفقراء د) الاغنیاءُ لما یَسمحوا للفقراء



حرف « لَمّا »:

هرگاه قبل ازفعل ماضی بیاید اسم است به معنای هنگامی که / زمانی که مانند: لَمّا ذَهبَ ( هنگامی که رفت) لَمّا قالَ ( هنگامی که گفت ) لَمّا ضربتُم ( هنگامی که زدید) . لَمّا هرگاه قبل

ازفعل مضارع بیاید حرف جزم است ومعنی مضارع را به نقلی منفی تبدیل می کند مانند: لَمّا یذهبْ ( هنوز نرفته است) لَمّا تقُلْ ( هنوز نگفته‌ای ) لَمّا تضربوا (هنوز نزده اید).



- عین الخطأ للترجمة:

الف) لَما أسلَمتُم = زمانی که مسلمان شدید . ب) لَما تَتلُ = هنوز تلاوت نکرده‌ای

ج) لَما تَلَوْتَ القرآنَ = قرآن تلاوت نکرده‌ای د) لَما یُسلموا = هنوز مسلمان نشده‌اند

- عین الصحیح للتعریب: « زمانی که بهلول سخن را شنید خندید»

الف) لَما یسمعْ بهلولُ الکلامَ إبتَسمَ ب) لَما سَمِعَ بهلولُ الکلامَ یبتسمُ ج) لَما یَسمعُ بهلولُ الکلامَ إبتَسَمَ د) لَما سَمِعَ بهلولُ الکلامَ إبتَسَمَ

حرف« ل»:

لـ + ضمیر یا اسم به معنی دارد است مانند: لَکَ کتابٌ ( کتابی داری) لِمحمدٍ قلمٌ ( محمد قلمی دارد) لی صدیقٌ ( دوستی دارم) لکم آمالٌ = آرزوهایی دارید.

کان + ل+ ضمیر یا اسم به معنی داشتن است مانند: کانَ لکَ کتابٌ ( کتابی داشتی) کانَ لِمحمدٍ قلمٌ ( محمد قلمی داشت) کانَ لی صدیقٌ ( دوستی داشتم) .



- ما هُوَ الخطأ للترجمة :

الف) للنباتاتِ فوائدُ عدیدةٌ = گیاهان فایده های زیادی دارند.

ب) کانَ لِرجلٍ بستانٌ = مردی باغی داشت .

ج) لِی کتبٌ مفیدةٌ = کتابهای مفیدی برای من هست .

د) کانَ لکم اصدقاءُ اوفیاءُ = دوستان وفاداری داشتید.

لانهی: ( لا )

« لا نهی» باید برسرصیغه های مخاطب بیاید دراین صورت معنی فعل را به امر منفی تبدیل می کند مانند: لاتَذهَبْ (نرو) لاتَشرِبْ(ننوش) لاتَقُلْ( نگو) لاتضربوا ( نزنید). ولی بعضی مواقع برسرفعل غایب ومتکلم می آید که درترجمه آن ازکلمه« نباید» استفاده می کنیم مانند لایَذهَبْ ( نباید برود) لایقُلْ(نباید بگوید) لاأذهَبْ ( نباید بروم).



- عیّن الخطأ للترجمة :

الف) لا تجْعَلْ للباطلِ عَلَی عَمَلی دلیلاً = برای باطل راهنمایی برکارم قرارمده .

ب) لا تَکُنْ حریصاً لِنیل ما ترغبُ إلیه نفسُکَ = برای رسیدن به آنچه میل داری حریص مباش.

ج) لاتَرْضَ بالذُّلِ = به ذلت وخواری راضی نمی باشی

د) لا تَخَفْ مِنَ الموتِ = ازمرگ نترس.



لای نفی جنس:

درترجمه « لا » نفی جنس ازکلمه « هیچ » استفاده میشود. مانند: « لاتلمیذَ فی الصّفِ » ( هیچ دانش آموزی درکلاس نیست) « لا بَلیّةَ أعظَمُ مِن الحَسَدِ»(هیچ بلایی بزرگترازحسد نیست) « لا لباسَ أجمَلُ مِنَ العافیةِ» ( هیچ لباسی زیباتراز تندرستی نیست ) .



- عیّن الخطأ للترجمة :

الف) لا أَثَرَ فیه للماء = هیچ اثری ازآب درآن نیست .

ب) لا جَمالَ للانسانِ کَجمالِ الادبِ = هیچ زیبایی برای انسان چون زیبایی ادب نیست .

ج) لا سیفَ أقطَعُ مِنَ الحَقِّ = هیچ شمشیری برنده ترازحق نیست .

د) لاریبَ فیهِ = درآن شکی نیست .



حرف جر« علَی » :

عَلَی + ضمیر یا + اسم ؛ درترجمه به معنای « امری لازم وضروری است » با عناوین « بر- باید – واجب است » بیان میشود مانند: عَلَی الشبابِ احترامُ الوالدین ( احترام به والدین برجوانان لازم است / برجوانان است احترام به والدین ) « عَلَی + ک = عَلیکَ أنْ تَعتمدَ عَلَی نفسک » ( توباید به خودت اعتماد کنی ) « عَلَینا الذهابُ إلَی المدرسةِ » ( رفتن به مدرسه برما لازم است)



عین الخطأ للترجمه: « عَلَینا أنْ نُؤمنَ » الف) برمااست که ایمان بیاوریم ب) ما باید ایمان بیاوریم ج) واجب است ما ایمان بیاوریم د) ما ایمان می آوریم

ترجمه افعال:

فعل ماضی

ماضی ساده مثبت:

بر زمان گذشته دلالت دارد مانند: کَتَبَ ( نوشت) قالَ (گفت ) هَدی ( هدایت کرد) رَمَی (انداخت)

- عیّن الصحیح فی الترجمة :

الف) هَلْ وَجَدْتَ طریقاَ أسهلَ لحلِّ هذه المشکلة = آیا برای حل این مشکل راه آسانتری می یابی

ب) أَسْقَطَ المقاتلونَ سبعَ طائراتٍ حربیّةٍ = جنگجویان هفت هواپیمای جنگی را ساقط کردند.

ج) رأیتُم خمسَةَ معلمینَ = پنج معلم را دیدی

د) إشْتَرَتْ الطالبةُ مجلةً = دانش آموز مجله‌ای بخر.





ماضی ساده منفی:

فرمول : ( ما+ فعل ماضی یا لم + فعل مضارع ) = ماضی منفی مانند: ما کَتَبَ ( ننوشت) یا لَمْ یَکتبْ ( ننوشت ) ما قالَ ( نگفت) لَمْ یَقُلْ ( نگفت).

- عین الخطأ للتعریب: « فقراء وبینوایان امام را نشناختند مگر بعد ازوفاتش »

الف) ماعَرفَ الفقراءُ والمساکینُ الامامَ إلاّ بعدَ وفاتهِ ب) لَمْ یَعرفْ الفقراءُ والمساکینُ الامامَ إلاّ بعدَ وفاتهِ ج) الفقراءُ والمساکینُ لَمْ یَعْرفُوا الإمامَ إلاّ بعدَ وفاتهِ د) الفقراءُ والمساکینُ لا یَعرفونَ الإمامَ إلاّ بعدَ وفاتهِ



ماضی نقلی:

فرمول: قَدْ + فعل ماضی = ماضی نقلی مانند : قَدْ ذَهَبَ ( رفته است) قَدْ قالَ ( گفته است) قَدْ أکتُبُ ( نوشته‌ام) قَدْ قُلْتُم ( گفته‌اید).



- ماهُوَ الخطأ للترجمة :

الف) قدْ سَمعتُ خبرَ نجاحکَ = خبرموفقیت تورا شنیده‌ام ب) قَدْ ذاقَ حلوَ الحیاةِ = شیرینی زندگی را چشیده بود . ج) قَدْ رَمینا الحجرَ علَی الاعداءِ = بردشمنان سنگ پرتاب کرده بودیم

د) قَدْ أَحْدَثَتْ قطراتُ الماءِ ثقباً فی الصخرةِ = قطره‌های آب سوراخی درصخره ایجاد کرده است.



ماضی بعید :

فرمول: کانَ + قَدْ + فعل ماضی = ماضی بعید مانند : کانَ قَدْ ذَهَبَ ( رفته بود) کانَ قَدْ قالَ ( گفته بود) کُنتُ قَدْ قُلتُ ( گفته بودم) کُنتُم قَدْ قُلتُم ( گفته بودید) کانوا قَدْ ضَربُوا ( زده بودند).

- عیّن الخطأ للترجمة :

الف) کانَ المسلمونَ قَدْ بَلَغُوا منزلَةً رفیعةً فی العلومِ = دانشمندان به جایگاه بلندی درعلوم رسیده بودند.

ب) کانَ أبوذر الغفاری قَدْ قالُ الحقَّ = ابوذزغفاری حق را گفته بود .

ج) کانَ الاستعمارُ قَدْ سَرَقَ ثرواتِ المسلمینَ = استعمار ثروتهای مسلمانان را به سرقت می برد.

د) کنتُ قَدْ ذَهَبتُ إلَی المدرسة أمسِ = دیروز به مدرسه رفته بودم .



ماضی استمراری:

فرمول : کانَ + فعل مضارع = ماضی استمراری مانند: کانَ یَذهَبُ ( می رفت) کانَ یَقولُ ( می گفت) کُنتُ اَقُولُ ( می گفتم) کُنتَ تَضربُ ( می زدی) کانوا یقولونَ ( می گفتند).

- ماهو الصحیح:

الف) کانَ رسولُ اللهِ یُحِبُّ الاطفالَ : رسول خدا بچه ها را دوست داشت .

ب) کانَ علماءُ العالمِ یستفیدونَ مِنَ المؤلفات الاسلامیّة : دانشمندان جهان ازتألیفات اسلامی استفاده می کردند.

ج) کانَ العدوُّ الظالمُ یَحتلُّ المُدُنَ : دشمن ستمگرشهرها را اشغال می کند.

د) کُنتُ أَظُنُّ أَنَّ أبی قَدْ نُسِیَ : گمان می کنم که پدرم فراموش شده‌است.

- عین الصحیح للتعریب: « درخانواده ای دو فرزند زندگی میکردند»

الف) کانَ ولدانِ یَعیشانِ فی أُسرةٍ ب) کانا ولدانِ یعیشانِ فی أسرةٍ

ج) یعیشُ ولدانِ فی أسرةٍ د) کانَ قَدْ عاشَ ولدانِ فی أُسرةٍ



فعل « ذهَبَ» :

ذهَبَ به معنای« رفت» فعلی لازم« ناگذر» است ولی هنگامی که همراه حرف جر« بـ » باشد به معنای « برد» است. که دراین صورت متعدی « گذر» میشود. مانند: ذَهبَ به ( او را برد) ذَهَبَ بکم ( شما را برد) اگر فعل « ذَهَبَ » به باب « افعال» برده شود؛ معنی آن از « رفت » به « برد» وازلازم به متعدی تغییر می یابد مانند: ذَهبَ = ( رفت لازم) أَذْهَبَ = ( برد متعدی)

ذَهَبَ ( رفت ) یَذهَبُ ( می رود) ذهاب ( رفتن ) اما در باب افعال اینگونه است :

أَذْهَبَ ( برد) یُذْهِبُ ( می برد) إذهاب ( بردن )



- عین الصحیح للترجمه: « ذلکَ الرجلُ یَذهبُ باللّبنِ إلی السّوقِ » الف) آن مرد شیر را به بازار می بَرَد. ب) این مرد شیر را به بازارمی بَرَد ج) آن مرد با شیر به بازار می رود . د) آن مرد با شیر به بازار می رفت .

- عیّن الخطأ :

الف) تُذْهِبُ إبنَکَ إلَی المدرسة ( پسرت را به مدرسه می بری ) ب) تَذْهَبُ إلَی المدرسة (به مدرسه می روی)

ج) تَذْهَبُ بصدیقکَ إلَی ضیافةٍ ( دوستت را به میهمانی می بری )

د) أَذْهَبَ محمدٌ أحمدَ إلَی البیتِ ( محمد با احمد به خانه رفتند )

فعل « جاء» :

جاءَ به معنای« آمد » که فعلی است لازم« ناگذر» ولی اگر همراه حرف جر « بـ » باشد به معنای « آورد» که دراین صورت متعدی « گذر» میشود . مانند : جاءَ ( آمد ؛ لازم) جاء به ( او را آورد ؛ متعدی) جاءَ بدین الاسلام ( دین اسلام را آورد) .

- عین الصحیح للترجمة : « جاء النبیُّ بدین الحقِّ »

الف) پیامبردین حق را می آورد. ب) پیامبر دین حق را آورد . ج) پیامبربا دین حق آمد . د) پیامبر بوسیله دین حق مشهور شد .



- ماهُوَ الخطأ :

الف) جاءَتْ مریمُ إلَی المدرسةِ ( مریم به مدرسه آمد ) ج) جِئتَ بِها ( او را آوردی ) ب) جاءَ بِمحمدٍ إلَی المدرسةِ (محمد را به مدرسه آورد د) جاؤوا إلَی أبیهم ( نزد پدرشان آوردند)



فعل مضارع

مضارع ساده ومثبت :

این نوع مضارع در عربی معادل مضارع اخباری در فارسی ترجمه می ‌شود. مانند: یَذْهَبُ ( می ‌رود) ؛ یقولُونَ ( می گویند)؛ تَعلمُ ( می دانی)؛ تشربونَ ( می نوشید )

- عین الصحیح:

الف) تَدعُونَ رَبّکَ بالإخلاص = با اخلاص پروردگارت را خواندی ب) یهدی المؤمنون الضالینَ = مومنان گمراهان را هدایت می کنند

ج) هَلْ تَشعُرُ الآنَ بألمٍ = آیا اکنون دردی احساس می کردی .

د) نخرُجُ فی صباح الباکر= صبح زود ازخانه خارج شدیم .



مضارع منفی:

فرمول: ما + فعل مضارع / لا + فعل مضارع مانند: ما یذهبُ ( نمی رود) لا تقولُ ( نمی گویی) لازم به ذکراست که برای منفی کردن مضارع، بیشتر از حرف « لا » استفاده میشود. حرف « ما » بیشتر فعل ماضی را منفی میکند.



- عیّن الخطأ :

الف) لا یَبْلُغُ الکسلانُ آمالَهُ = تنبل به آرزوهایش نمی رسد.

ب) القرآنُ لا یَسمحُ للناسِ أَنْ یترکوا الدّنیا = قرآن به مردم اجازه نمی دهد که دنیا را ترک کنند.

ج) الانسانُ المؤمنُ لا یَیأسُ = انسان مؤمن ناامید نمی شود.

د) لا تبکونَ عَلَی الاموات = بر مرده ها گریه نکنید .



مضارع التزامی:

فرمول : رُبَّما + فعل مضارع مانند: « رُبَّما یَذهبُ = شاید برود» . لیت +اسمش + فعل مضارع مانند : « لَیتَ التلمیذَ یذهبُ = کاش دانش آموز برود» . ادوات ناصبه أَنْ –حتی – کی –لکی +فعل مضارع ) مانند: « أَنْ یذهبَ = که برود ». فعل شرط نیز به صورت التزامی ترجمه می شود مانند: مَنْ یدرُسْ ینجحْ (هرکس درس بخواند موفق می شود) .

خبر « لَیتَ و لَعَلَّ » اگر فعل مضارع باشد به صورت مضارع التزامی ترجمه میشود مانند :

« لَیتَ السَّلامَ یَستقِرُّ فی العالم» ( کاش صلح در جهان استقراریابد .)

« لَعَلَّ النمیمةَ تَزرعُ الضغینَةَ » ( شاید سخن چینی بذرکینه بکارد )

« لیتَ المَوَدَّةَ تَستَقِرُّ بینَ الناسِ » ( کاش دوستی درمیان مردم جای گیرد .)

- عین الخطأ للترجمة:

الف) لَیتَ المسلمینَ یَستیقظونَ من نوم الغفلةِ = ای کاش مسلمانان ازخواب غفلت بیدارمی شوند.

ب) مَن حَفَرَ بئراً لِأخیهُ وَقَعَ فیها = هرکس برای برادر خود چاهی بکند درآن می افتد.

ج) مَنْ یُلازمْ الفراشَ فی المستشفی یُشاهدْ الممرضات = هرکس دربیمارستان بستری شود پرستاران را می بیند.

د) رُبّما تَنْجَحُ فی الامتحانِ = شاید درامتحان قبول شوی .



مستقبل ( آینده) مثبت:

فرمول : « س / سوف + فعل مضارع» = مستقبل مانند: سَیذهبُ ( خواهد رفت) سوفَ یذهبُ ( خواهد رفت) سأَقُولُ ( خواهم گفت) سوفَ نضربُ ( خواهیم زد) .

- ما هَوَ الخطأ :‌

الف) سَنَقولُ هذا الکلامَ = این کلام را خواهیم گفت . ب) سَینجحونَ فی الامتحانِ = درامتحان قبول خواهند شد . ج) سوفَ نسافرُ إلَی شیرازَ = به شیراز مسافرت می کنیم

د) سَتَندمُ عَلَی عَملِکَ = نسبت به کارت پشیمان خواهی شد .



مستقبل (آینده) منفی:

فرمول: لَنْ + فعل مضارع = مستقبل منفی مانند: لَنْ تذهبَ ( هرگز نخواهی رفت) لَنْ نَقولَ ( نخواهیم گفت) لَنْ یضربوا (هرگز نخواهند زد)



فعلهای معلوم ومجهول:

ماضی مجهول:

درترجمه ماضی مجهول از کلمه « شد» استفاده میشود مانند: ضُرِبَ ( زده شد) کُتِبَ ( نوشته شد) سُمِعَ ( شنیده شد) قِیلَ ( گفته شد) دُعِیَ ( دعوت شد) خُلِقَ الانسانُ (انسان آفریده شد)

أُستُشهِدَ أَحمدُ فی غَزوَهٍ ( احمد در جنگی شهید شد ).

- عین الخطأ للترجمة :

الف) عُلِّقَ جرسٌ ثمینٌ = زنگ گرانبهایی آویزان شد.

ب) جُرِحَ الغوّاصُ وَ سالَ منهُ الدمُ = غوّاص زخمی شد وخون ازاوجاری گردید.

ج) قِیلَ کلامُ الحقِّ = سخن حق گفته شد د) دُعِیَ المعلمُ للضیافةِ = او معلم را برای میهمانی دعوت کرد .





مضارع مجهول:

درترجمه مضارع مجهول ازکلمه « میشود» استفاده میکنیم مانند: یُضْرَبُ ( زده میشود) یُکْتَبُ ( نوشته میشود) یُقالُ ( گفته میشود) یُدْعَی ( خوانده میشود) .

- ما هُوَ الصحیح للترجمة :

الف) هَلْ تُوجَدُ سعادةٌ غیر سعادة المالِ = آیا خوشبختی ای جز خوشبختی مال می یابی .

ب) تُجابُ الأسئلةُ فی الصّفِ = دانش آموز در کلاس سوالها را جواب می دهد . ج) یَسقَی القلاحُ الاشجارَ = درختان آب داده میشوند

د) یُعرَفُ الاصدقاءُ الاوفیاءُ عندَ الشدائدِ = دوستان وفادار به هنگام سختیها شناخته می شوند.













افعال مقاربه: ( ویژه علوم انسانی )

افعال قرب: « کادَ – کَرُبَ – اوشکَ » برنزدیکی وقرب دلالت دارند مانند: کاد المطرُ یَنزلُ ( نزدیک بود باران ببارد ) کادَ المعلمُ یَحضُرُ ( نزدیک بود معلم حاضر شود ) کادَتْ المزهریّةُ تسقُطُ ( نزدیک بود گلدان بیافتد ) « تَکادُ الوَردَةُ تَتَفَتحُ » ( نزدیک است که گل شکفته شود ) « أوشکَ المُذنبُ أَنْ یَتُوبَ مِنْ ذَنبِهِ» ( نزدیک بود گناهکار ازگناهش توبه کند )

افعال رجا یا امید: « عَسَی – حَرَی- إخلَولَقَ » بر امید وآرزو دلالت دارند مانند: عَسَی المریضُ أَنْ یشفی ( امید است مریض شفا یابد ) عَسَی اللهُ أنْ یَنصُرنا ( امید است خداوند ما را یاری کند )

« عَسَی السّلامُ أنْ یَشمُلَ العالمَ » ( امید است صلح وآرامش جهان را دربرگیرد )

افعال شروع: « بَدَأَ – شَرَعَ – جَعَلَ – أَخَذَ – طَفِقَ –إنْبَرَی – أَنْشَأَ- إبتَدَأَ » برشروع نمودن دلالت دارند مانند: شَرَعَ الشاعرُ یُنْشِدُ قصیدةً ( شاعرشروع به سرودن قصیده ای شد.)

« بَدَأَ القمرُ یَخسِفُ » ( ماه شروع به گرفتن کرد ) « أَخَذَ الطلابُ یکتُبُونَ مقالاتٍ أدبیّةٌ » دانشجویان شروع به نوشتن مقاله های ادبی کردند)

نکته مهم : افعال شروع اگر به صورت مضارع استعمال شوند دیگر جز افعال شروع نمی باشند ومعنی شروع کردن ازآنها فهمیده نمی شود مانند: یأخُذُ عَلّیٌ کتابُهُ ( علی کتابش را می گیرد ) واگر بعد ازآنها فعل مضارع نیامده باشد دیگر جز افعال شروع نخواهند بود مانند: أَخَذَ احمدُ قلمَهُ من صدیقهِ ( احمد قلمش را ازدوستش گرفت )

- عیّن الخطأ :

الف) أَخَذْتُ راتبی وإشتریتُ کتاباً = حقوقم را گرفتم وکتابی خریدم .

ب) أخَذَ قلبی یَخفقُ = قلبم شروع به تپش کرد.

ج) یأخُذُ التلمیذُ الکتاب من المکتبة = دانش آموز شروع به گرفتن کتاب ازکتابخانه کرد .

د) أخَذَ المُعَلمُ یَنقُلُ حکایةً رائعةً عَن تاریخ الاسلامِ = معلم شروع به نقل یک داستان جالب ازتاریخ اسلام کرد.

- فی أَیّ العبارة ما جاءتْ افعالُ الشروع:

الف) شَرَعَ المعلمُ یَشرَحُ الدرسَ ب) أَخَذَ الجندیُّ یُدافعُ عَنِ الوطنِ

ج) أَخَذَتْ مریمُ تَقْرَأُ القرآنَ د) یَأخُذُ الموظفُ راتبَهُ مِنَ الشرکةِ

اسم اشاره:

- هرگاه « هولاء» و« اولئک » همراه اسم ال دار باشند به معنی« این وآن » مانند : هولاء الرجال ( این مردان) أُولئکَ الرجالُ ( آن مردان ) ولی اگر همراه اسم بدون ال باشند به معنی « اینها» و« آنها » میباشند مانند : هولاء رجالٌ (اینها مرد هستند) أولئک رجالٌ ( آنها مرد هستند )

- اگراسم اشاره مثنی قبل ازاسمی بیاید که « ال » داشته باشد، اسم اشاره به صورت مفرد ترجمه میشود مانند:هذانِ الفلاحانِ ( این دوکشاورز) ولی اگرقبل ازاسمی ذکرشود که بدون« ال» باشد، اسم اشاره به صورت صیغه خود ترجمه میشود مانند: هذانِ فلاحانِ ( اینها دو کشاورزند)

- عیّن الصحیح فی الترجمه : « هولاء المؤمناتُ لَمْ یَتَلوَّثنَ بالثقافة الأجنبیّة»

الف) اینها زنان مومنی هستند که به فرهنگ بیگانه آلوده نشده‌اند.

ب) این زنان مؤمن به فرهنگ بیگانه آلوده نمی شوند.

ج) اینها زنان مؤمنی هستند که خود را به فرهنگ بیگانه آلوده نمی کنند.

د) این زنان مؤمن به فرهنگ بیگانه آلوده نشده‌اند.



- عَیّن الخطأ :

الف) هولاء طلابٌ أقویاء: اینان دانش آموزانی توانا هستند ب) أُولئک المعلمون ناجحونَ : آن معلمان موفق‌اند

ج) هولاء الناسُ یُکرمُونَنی : این مردم مرا گرامی می دارند

د) أُولئک المسلمونَ رَفَعُوا رایَةَ التوحیدِ: آنها مسلمانانی هستند که پرچم توحید را برافراشتند.



موصول، استفهام، شرط:



مَنْ موصول:

به معنی کسی که / کسانی که « العاقلُ مَنْ وَعَظَتْهُ التجاربُ » ( عاقل کسی است که تجربه‌ها اورا پند دهد.) « إحْتَرِمْ مَنْ هَوَ أکبَرُ منکَ » ( به کسی که ازتو بزرگتراست احترام کن ) « مَنْ یَجتَهِدُ فی دروسهِ صدیقی » ( کسی که در درسهایش تلاش میکند دوست من است ).

« المعلمون مَنْ یَجتهدون فی عملهم» ( معلمان کسانی هستند که در کارشان تلاش می کنند )

ما موصول:

به معنی چیزی که / چیزهایی که مانند: « أَنفِقْ ما عندَکَ فی سبیل اللهِ »( آنچه را که دراختیار داری درراه خدا انفاق کن) « للهِ ما فی السّمواتِ وما فی الارضِ » ( چیزهایی که یا آنچه را که درآسمانها وزمین است ازآن خداوند متعال است.)

- عین الخطأ فی ترجمة الموصول:

الف) الأمهاتُ المؤمناتُ مَنْ یُعَلّمنَ اولادَهُنَّ حُبَّ الشهادةِ = مادران مومن کسانی هستند که به فرزندانشان عشق به شهادت را می آموزند. ب) ما تَشرِبُ مفیدٌ = آنچه را که می نوشی مفید است

ج) عَیّنْ ما فیه المنادی = آنچه را که درآن منادا است مشخص کن . د) مَنْ تُحبُّهُ صدیقی = هرکس دوست داری دوستش دارم .





مَنْ شرط:

به معنی هرکس « مَنْ یَذهبْ أذهَبْ » ( هرکس برود می روم) « مَنْ یؤمنْ باللهِ یَهْدِ قلبَهُ » ( هرکس به خدا ایمان آورد دلش را هدایت کند ) « مَنْ دَخَلَ مداخلَ السّوءِ أُتُهّمَ » ( هرکس داخل مکانهای بد شود مورد تهمت قرارگیرد)

ما شرط:

به معنی هرچه / هرچیزی « ماتُنْفِقْ تَجِدْ » ( هرچه انفاق کنی میابی) « ما تَقُلْ أَسْمَعْ » هرچیزی بگویی می شنوم).



- عین الصحیح للتعریب « هرکس تلاش کند می یابد »

الف) ما جَدَّ وَجدَ ب) إنْ جَدَّ وَجَدَ ج) إینما جَدَّ وَجَدَ د) مَنْ جَدَّ وَجدَ



- عین الخطأ للترجمة:

الف) مَنْ یَرضَ بالذّلِ یَظلمْ نفسَهُ = هرکس راضی به ذلت شود به خودش ظلم می کند.

ب) ما تُقدموا لأنفسکم مِنْ خیرٍ تَجدوه عندَ اللهِ = کسی که برای خود نیکی پیشاپیش می فرستد آن را نزد خداوند می یابد .

ج) مَنْ یتوکلْ عَلَی اللهِ فهوَ حسبُهُ = هرکس به خداوند توکل کند خداوند اورا کافی است .

د) ما تَجْمَعْ النملةُ فی الصیفِ تَجِدْ ثمَرَتَهُ فی الشتاء = هرآنچه را که مورچه درتابستان آن را جمع کند در زمستان نتیجه آن را می یابد .



مَنْ استفهام:

به معنی چه کسی ؟ « مَنْ أنتَ ؟ »( توچه کسی هستی یا تو کی هستی) « مَنْ قالَ هذا الکلامَ ؟» ( چه کسی این سخن را گفت؟ ). مَنْ استفهام معمولاً در اول جمله می آید و سوال وپرسش را مطرح می کند ودرآخر جمله علامت سؤال« ؟ » است .

تفاوت « مَنْ استفهام وشرط و موصول » از طریق جملات ذیل مشخص میشود . مَنْ استفهام « مَنْ یُنفقُ اموالَهُ فی سبیل اللهِ ؟»( چه کسی اموال خود را در راه خداوند انفاق می کند ؟) همین جمله با « مَنْ شرط » به صورت ذیل نوشته میشود :

مَنْ شرط « مَنْ یُنفِقْ اموالَهُ فی سبیل اللهِ یُضاعِفْ اموالَهُ» ( هرکس اموالش را در راه خداوند انفاق کند خداوند اموالش را دوچندان می کند.) با « مَنْ موصول» اینگونه نوشته میشود : مَنْ موصول « مَنْ یُنفقُ اموالَهُ فی سبیل اللهُ صدیقی » ( کسی که اموالش را در راه خداوند انفاق می کند دوست من است)



ما استفهام:

به معنی چه چیزی؟ « ما هذا؟ » این چیست ؟) « ما رأیتَ فی الصّورةِ ؟ » ( درعکس چه چیزی دیدی ؟ )



- عین الخطأ:

الف) مَنْ رأیتَ فی المدرسةِ ؟ = درمدرسه چه کسی را دیدی؟ ب) ما أُنْزِلَتْ عَلَی قلبها ؟ = چه چیزی برقلبش نازل شد؟

ج) مَنْ عَجَزَ عَن إکتسابِ الثوابِ ؟ = چه کسی از بدست آوردن پاداش ناتوان است ؟

د) العاجزُ مَنْ عَجَزَ عَنْ اکتساب الثوابِ = چه کسی ازبدست آوردن پاداش ناتوان است؟



- فی أیّ العبارة جاء الموصول بالنظر إلَی الترجمة:

الف) مَنْ طَلَبَ العُلَی سَهِرَ اللیالی ( هرکس جویای بزرگی وعلو مقام باشد شب‌ها بیدارمی ماند.

ب) ما هیَ الترجمة الدقیقة لهذه العبارة ( ترجمه دقیق این عبارت چیست )

ج) مَنْ یکونونَ ناجحین ( چه کسانی موفق می باشند )

د) لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ ( آنچه را که نمی دانی نگو )



ما تعجب:

به معنی چقدر/ چه ( مخصوص رشته انسانی) « ما أجمَلَ الربیعَ !» ( بهارچه زیباست).

« ماأَکثَرَ نزُولَ المطرِ فی فصل الربیع! » ( ریزش باران درفصل بهار چه زیاد است! )

« ما ألْطَفَ الربیعَِ! » ( بهار چه لطیف است!) « ما أکْثَرَ آیاتِ اللهِ فی هذه الطبیعةِ » ( نشانه های خدا درطبیعت چقدرزیادند! / چه زیادند نشانه های خدا در طبیعت ! )

عند:

کلمه « عِند » + اسم یا ضمیر به معنی دارد مانند: عندی کتابٌ ( کتابی دارم) عندَهُ سیارةٌ ( ماشینی دارد) عندَ محمدٍ سیارةٌ (محمد ماشینی دارد) بعضی مواقع به معنای نزد وکناروهنگام معنا میشود بستگی به کاربرد وموقعیتش در جمله دارد حال به مثال های ذیل توجه شود : - رأیتُ صدیقی عندَ المدرسةِ . ( دوستم را کنار مدرسه دیدم )

- رَأیتُ صدیقی عندَ غروبِ الشمس. ( دوستم را هنگام غروب خورشید دیدم )

- عندَ صدیقی کُتُبٌ مفیدةٌ . ( دوستم کتابهای مفیدی دارد.)

- لیسَ عندی شئٌ . ( چیزی ندارم )

إنّما : برای تاکید وحصر جمله است .

برسر جمله اسمیه بیاید به معنای ( قطعاً؛ یقیناً؛ مسلماً، بی شک ، تنها) است.

- إنّما المومنون إخوةٌ ( قطعاً مومنان برادران یکدیگرند)

- إنّما اللهُ عادلُ ( فقط خداوند عادل است )

- إنّما محمدُ(ص) رسولُ اللهِ ( مسلماً محمد(ص) فرستاده خداوند است )

- إنّما اللهُ عالمٌ ( فقط خداوند عالم است )

کلمه « هنا و هناک»:

هنا ظرف مکان به معنای اینجا و هناک ظرف مکان به معنای آنجا . گاهی مواقع درابتدای جمله ذکر میشوند و معمولاً به معنی ( وجود دارد) مانند: هنا آمالٌ ( آرزوهایی وجود دارد) هناک کتبٌ ( کتابهایی وجود دارد) ولی درغیراین صورت به معنای « اینجا و آنجا» است مانند: رأیتُ التلامیذَ هناکَ ( دانش آموزان را آنجا دیدم) جاء المعلمُ هنا ( معلم به اینجا آمد).

- عین الخطأ :

الف) هناکَ أسئلةٌ کثیرةٌ = سؤالات زیادی وجود دارد. ب) هنا کتبٌ مفیدةٌ = کتابهای مفیدی وجود دارد.

ج) هناکَ عالمٌ مشهورٌ فی مدینة الرّی = دانشمند مشهوری درشهرری وجود دارد.

د) أَنتَ هنا = تو وجود داری

ضمیر فصل :

ضمیر فصل معمولاً برای تاکید می آید و به معنای « همان وتنها» است مانند: اللهُ هو الغنیّ ( تنها خداوند بی نیاز است).



کُلّ + اسم نکره: به معنای هرمانند: کُلُّ طالبٍ ( هردانش آموزی)

کُلّ + اسم معرفه: به معنای همه مانند: کُلُّ الطالبِ ( همه دانش آموزان)

کُلّ + جار ومجرور: به معنای هریک مانند: کُلُّ مِن الطلاب( هریک ازدانش آموزان)



مفعول مطلق تأکیدی:

برای ترجمه مفعول مطلق تاکیدی معمولاً از قید های « مسلماً؛ حتماً؛ قطعاً ؛ بی شک » استفاده میشود مانند:

کَلَّمَ اللّهُ موسی تکلیماً ( خداوند با موسی، قطعاً سخن گفت ) أنزَلَ اللّهُ القرآنَ تنزیلاً ( خداوند قرآن را، قطعاً نازل کرد) وَرَتِّل القرآنَ ترتیلاً ( قرآن را حتماً با دقت وشمرده تلاوت کن) یُحاسَبُ الانسانُ یَومَ القیامة حساباً ( انسان درروزقیامت بی شک محاسبه میشود) أُذکُرُوا اللّهَ ذکراً ( خدا را حتماً یاد کنید).

- عین الخطأ للترجمة بالنظرإلی المفعول المطلق:

الف) یُکرمُ المؤمنُ ضَیفَهُ إکراماً = مؤمن میهمانش را قطعاً گرامی می دارد.

ب) قَرَأتُ القرآنَ قراءةً = قرآن را خواندم

ج) یُجاهدُ المؤمنُ فی سبیل اللهِ جهاداً = مومن در راه خدا قطعاً مبارزه میکند

د) أَلَّفَ المعلمُ کتاباً تألیفاً = معلم کتابی را بی شک تألیف کرد.

مفعول مطلق نوعی باصفت:

درترجمه مفعول مطلق نوعی با صفت ازکلمات « به نیکی؛ بسیار؛سخت ؛ به شدت ؛ زیاد » استفاده میشود مانند: فاصْبِرْ صَبراً جمیلاً ( به نیکی صبر کن) یجتَهدُ الطالبُ فی دروسهِ اجتهاداً بالغاً ( دانش آموز دردرسهایش بسیارتلاش میکند)جُرِحَ غَوّاصٌ جَرحاً شدیداً ( غواص به شدت زخمی شد) أُعَذِّبُهُم عذاباً شدیداً ( آنها را به سختی عذابشان میکنم)

مفعول مطلق نوعی با مضاف الیه:

درترجمه آن از کلمات« همچون؛ مانند؛ مثل؛ » استفاده می شود مانند: یَعیشُ البخیلُ فی الدنیا عَیشَ الفُقراءِ ( بخیل دردنیا چون فقرا زندگی میکند) أَکْرِمْ صدیقَکَ إکرامَ الأخِ ( دوستت را همچون برادرگرامی بدار).

- عین الخطأ للترجمة:

الف) هوَ یَسعَی لِآخرتِهِ سعیاً وافراً = او برای آخرتش تلاش زیادی می کند.

ب) جَلَسَ علیُّ جلوسَ الفقراء = علیّ همچون فقراء نشست .

ج) وَحیّاهُم تَحیّةً طیبةً = وسلامی نیکو به آنها داد.

د) إستَقْبَلُوا الإمامَ (ع) إستقبالَ الملوکِ = ازامام(ع) بسیار استقبال کردند.

حال مفرد:

حال مفرد را به صورت قید حالت فارسی ترجمه می کنیم مانند: جاء علیٌّ ضاحکاً ( علیّ خندان آمد) ذَهبتْ فاطمةُ باکیةً ( فاطمه گریان آمد) جاءَ التلمیذُ مُستعجلاً ( دانش آموز شتابان آمد) دَخَلَت المعلماتُ فی الصفوفِ مُبتسماتٍ ( معلمان ،با لبخند وارد کلاسها شدند).

- ماهَوَ الخطأ للترجمة :

الف) أسلَمْتُم طائعینَ وَ هاجرتُم مُختارینَ = با اختیاراسلام آوردید وبا اراده هجرت کردید.

ب) یَستَمعُ الطالبُ إلی القرآنِ خاشعاً = دانش آموز فروتنانه به قرآن گوش می سپارد.

ج) یَلعَبُ الطفلُ فی الغرفةِ صامتاً = کودک دراتاق بازی می کند.

د) عَفوتُ المُخطئ کریماً = ازخطا کار، کریمانه گذشت کردم.

- ماهَوَ الخطأ للترجمة وفقَ اسلوب الحال:

الف) تَعیشُ المؤمناتُ فی الدّنیا قانعاتٍ = مؤمنان در دنیا با قناعت زندگی می کنند.

ب) تَکلّم معَ الناسِ صادقاً = با مردم صادقانه صحبت کن.

ج) هَلْ تَقفُ أمامَ العِبَرِ مُتأملّاً = آیا دربرابر عبرتها اندیشمندانه می ایستی .

د) هَجمَ العدوُّ عَلَی اراضینا مُعتدیاً = دشمن برسرزمین ما یورش برد.

حال جمله( جمله حالیه) :

درترجمه جمله حالیه : ازعبارت « درحالی که » استفاده میکنیم و اگر جمله مانند فرمول ذیل باشد معمولاً به صورت ماضی بعید فارسی ترجمه میشود . فرمول: ماضی + ماضی مانند مثالهای ذیل:

خَرَجَ المعلمُ وَقَدْ عَلَّمَنا أشیاءَ کثیرةً ( معلم خارج شد درحالی که مطاب بسیاری را به ما آموخته بود (آموخت) جَلَسَ الطالبُ وَقَدْ کَتَبَ درسَهُ ( دانش آموز نشست درحالی که درسش را نوشته بود .

نَجَحَ الطالب فی امتحانِ الدخول وَ قَدْ إجتهدَ فی عملِهِ ( دانش آموزدرامتحان کنکورموفق شد درحالی که درکارش تلاش کرده بود) .

اما اگر جمله مانند فرمول ذیل باشد به صورت ماضی استمراری ترجمه میشود:

فرمول: ماضی + مضارع مانند مثالهای ذیل :

جَلَسَ الطالبُ یکتُبُ درسَهُ ( دانش آموزنشست درحالی که درسش را می نوشت )

خَرَجَ المعلمُ مِنَ الصّفِ یَتکلّمُ باللغة العربیة ( معلم ازکلاس خارج شد درحالی که به زبان عربی صحبت میکرد)

رأیتُ الطفلَ یَلْعَبُ فی الحدیقةِ ( کودک را دیدم درحالی که درباغ بازی میکرد )

جاءَ الأنبیاءُ یُبَشِّرونَ النّاسَ ( پیامبران آمدند درحالی که به مردم بشارت می دادند).

- عین الصحیح للترجمة وفق اسلوب الحال:

الف) رأیتُ الطفلَ وَ قَدْ ألْقَی حذاءَهُ فی النهرِ = کودک را دیدم درحالی که کفش خود را دررود خانه می انداخت .

ب) رأیتُ الطفلَ یُلْقی حذاءَهُ فی النهرِ = کودک را دیدم درحالی که کفش خود را دررود خانه می انداخت .

ج) رَجَعَ المسافرُ إلَی بیتِهِ یَفرَحُ = مسافربه خانه اش برگشت درحالی که شادی میکند.

د) رأیتُ الاطفالَ یَلعبون بِفرحٍ = کودکان را درحال بازی وشادی دیدم







جمله وصفیه:

فرمول (1) : ماضی + ماضی = ماضی بعید درترجمه مانند: إشتریتُ مجلةً قَدْ رأیتُه فی المکتبة ( مجله ای را خریدم که درکتابخانه دیده بودم) رأیتُ طفلاً قَدْ ماتَ والدُه = کودکی را دیدم که پدرش مرده بود .

فرمول(2) : ماضی + مضارع = ماضی استمراری درترجمه مانند: رأیتُ رجلاً یُساعدُنی ( مردی را دیدم که مرا کمک می کرد) رأیتُ طفلاً یَلعَبُ ( کودکی دیدم که بازی می کرد)

فرمول (3) : مضارع + مضارع = مضارع التزامی درترجمه مانند: أُفَتِّشُ عَن صدیقٍ یُساعدُنی فی أعمالی ( دنبال دوستی میگردم که مرا درکارهایم کمک کند )

نکته : درترجمه جمله وصفیه باید ازحرف « که » استفاده شود مانند مثالهای که ذکرشد .

- ماهَوَ الخطأ للترجمة وفق اسلوب الجملة الوصفیّة:

الف) رأیتُ ظبیاً یَمْشی بِهدوءٍ = آهویی دیدم که به آرامی راه می رفت .

ب) فَتَشتُ عَنْ آثارِ ذِئبٍ قَدْ سَرقَ النعاجَ = دنبال نشانه‌های گرگی گشتم که میشها را دزدیده بود.

ج) سَمِعتُ نداءً یدعونی إلَی الصّدقِ = ندایی را شنیدم که مرا به راستی دعوت می کرد.

د) جَلَستُ تَحتَ شجرةٍ تُغرّدُ طیورُها = زیر درختی نشستم پرندگانش آوازمی خوانند



نکته بسیارمهم: اگراسمی هم صفت داشته باشد وهم مضاف الیه درفارسی وعربی اینگونه نوشته میشود:

مثال فارسی : اسم + صفت + مضاف الیه مانند: دوست +عزیز+ما = دوست عزیزما/ رهبر+ بزرگ + ما = رهبر بزرگ ما / در+ بزرگ+ مدرسه = دربزرگ مدرسه .

مثال عربی : اسم + مضاف الیه + صفت مانند: صدیق +ُنا+ العزیز= صدیقُنا العزیز / قائدُ +نا + الکبیر = قائدُنا الکبیر / بابُ + المدرسة+ الکبیر= بابُ المدرسة الکبیر.



- ما هَوَ الخطأ:

الف) أشعةُ القمرِ الفضیّة : اشعه نقره ای رنگ ماه ب) عبادُ اللهِ الصالحون : بندگان خداوند صالح

ج) عطشهُ الشدید : تشنگی شدید او د) غاباتُ مازَندران الخضراءُ = جنگلهای سبزمازنداران

- ماهو الصحیح للتعریب: « مسولیتهای اجتماعی ما»

الف) مسؤولیاتُنا الاجتماعی ب) المسؤولیات الاجتماعی

ج) مسؤولیاتُنا الاجتماعیّة د) مَسؤولیاتُنا إجتماعِیّة



تمییز:

گاهی تمییزبه صورت مبتدا یا فاعل یا مفعول ترجمه میشود مانند:

هُوَ أکثَرُ مِنّی صبراً ( صبراو ازمن بیشتراست )حَسُنَ التلمیذُ اخلاقاً ( اخلاق دانش آموزخوب شد) فَجَّرنا الارضً عیوناً ( چشمه‌های زمین را شکافتیم ).

گاهی مواقع برای ترجمه تمییز ازکلمات « ازلحاظ؛ ازنظر؛ ازجنبه ی؛ از » استفاده میکنیم مانند:

کَفَی باللّه شهیداً ( خدا ازلحاظ گواه وشاهد بودن کافی است) مُلِئَ قلبی ایماناً ( قلبم ازایمان پرشد)

گاهی مواقع به صورت صفت تفضیلی یا عالی ترجمه میشود مانند:

هَوَ أحسَنُ خلقاً ( او خوش اخلاق تراست / او ازنظراخلاق نیکوتراست ) نبیّنا أصدَقُ الناسِ لساناً ( پیامبرما راستگوترین مردم است . اخوک أکثرُ منکَ سنّاً ( سن برادرت ازتو بیشتر است / برادرت ازلحاظ سن ازتو بیشتر است

- عین الخطأ وفقَ اسلوب التمییز :

الف) اشتهرَ محمدُ فی مدینتهِ ادباً = محمد ازلحاظ ادب درشهرش مشهور شد.

ب) إمتلأ قلبی حزناً = دلم از اندوه پر شد.

ج) کَثُرَتْ هذه التلمیذةُ علماً = دانش این دانش آموز زیاد شد .

د) زادَ المؤمنُ ایماناً = مومن ایمانش را زیاد کرد.



استثنای مفرغ:

درترجمه استثنای مفرغ به دو روش عمل میکنیم : 1- به صورت منفی ترجمه شود مانند: ما جاء إلا احمدُ ( نیامد غیرازاحمد) 2- به صورت مثبت همراه قید تاکید« فقط » که این روش بهتراست مانند: ما جاء إلا أحمدُ ( فقط احمد آمد) مارأیتُ إلا محمداً ( ندیدم کسی را غیرازمحمد یا فقط محمد را دیدم ).

- عیّن الخطأ للترجمة:

الف) لایَفوزُ إلّا المُجدونَ = تنها تلاش گران رستگار می شوند.

ب) لاتَطلُبْ إلّا الحسناتِ = فقط خوبیها را طلب کن.

ج) فَلَنْ نزیدَکم إلاّ عذاباً = جزعذاب را برشما نخواهیم افزود.

د) لا تَقُولوا إلاّ الحَقَّ = حق را بگویید

عین الخطأ للترجمة « لا یُسْمَعُ مِنَ الصَّفِ إلاّ صوتُ المعلمِ »

الف) ازکلاس فقط صدای معلم شنیده میشود ب) شنیده نمی شود از کلاس بجز صدای معلم ج) تنها صدای معلم از کلاس شنیده میشود د) صدای معلم ازکلاس شنیده نمیشود.



اسم تفضیل:

اگر بعد ازاسم تفضیل، حرف « مِنْ » ذکر شود اسم تفضیل معمولاً به صورت صفت تفضیلی فارسی با پسوند« تر» ترجمه میشود مانند : أحمدُ أکبرُ مِنْ سعیدٍ ( احمد از سعید بزرگتراست ) علیٌّ أعلَمُ مِنْ حمیدٍ ( علیّ از حمید داناتراست ) . اگربعد از اسم تفضیل حرف « مِنْ » ذکر نشود واسم تفضیل به اسم دیگری اضافه شود، یا اینکه اسم تفضیل « ال » داشته باشد معمولاً به صورت صفت عالی فارسی با پسوند « ترین » ترجمه میشود مانند : أحمدُ أکبرُ التلامیذِ ( احمد بزرگترین دانش آموزان است) علیٌّ أعلَمُ رجالٍ ( علیّ داناترین مردان است ) فاطمةُ أعظَمُ نساءٍ ( فاطمه بزرگترین زنان است) .

- عین الخطأ :

الف) أَخْطَرُ الامراضِ هوَ الجهلُ= خطرناکترین بیماریها نادانی است.

ب) هَلْ أنتَ أصلَبُ مِن الضخرةِ = آیا تو ازصخره سخت ترهستی .

ج) هذه الغرفةُ أَوسَعُ مِن تلکَ الغرفةِ = این اتاق پهناورترین اتاقها است

د) أَفضلُ الاعمالِ أحمَزُها = نیکوترین کارها محکمترین آنهاست

اسم نکره :

درترجمه اسمهای نکره باید درآخرآن حرف « ی» ویا قبل از آن از کلمه « یک » استفاده شود مانند: جاءَ تلمیذٌ ( دانش آموزی آمد / یک دانش آموزآمد ) رأیتُ معلماً فی المدرسةِ ( معلمی درمدرسه دیدم / یک معلم درمدرسه دیدم )

« قرأتُ مقالةً فی مجلةٍ » ( مقاله ای را دریک مجله خواندم )

- عین الصحیح للترجمة :

الف) أحدَثَ رجلٌ محسنٌ المسجدَ = مرد نیکوکار مسجدی ساخت .

ب) سَلّمَ الرجلُ الفقیرُ عَلَی أحدٍ = یک مرد فقیر بریکی سلام کرد

ج) ) أَنزَلْنا مِنَ السّماءِ ماءً ( = ازآسمان آب را فروفرستادیم .

د) قَالَ الصقرُ للبلبلِ = شاهین به بلبل گفت

نظرات 1 + ارسال نظر
علی جمعه 21 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 08:52 ق.ظ http://shaker.blogfa.com

دست گلتون درد نکنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد