به ادامه ی مطلب بروید
درس هشتم : معرب و مبنـﯽ
معرب : در تعریف ، کلمه اﻯ است که اگرنقش آن در جمله تغییر کند ، حرکتش هم تغییر مـﯽ کند .( مسلماً منظورمان حرکت حرف آخر است . ) به عبارتـﯽ دیگر حرکتش بستگـﯽ به نقشش دارد .
مبنـﯽ : عکس معرب است ؛ یعنـﯽ در هیچ شرایطـﯽ حرکت آن هیچگونه تغییرﻯ نمـﯽ کند .
___________________________________________________________________
نقش | حرکت | |
معرب : | تغییر | تغییر |
مبنـﯽ : | تغییر | ثابت |
مثال :
ذهب التلمیذ ُ . رأیتُ التلمیذ َ . سَلـَّمتُ علـﯽ التلمیذ ِ .
فاعل و مرفوع مفعول و منصوب مجرور بحرف جر
پس کلمه ﻯ تلمیذ که حرکتش وابسته به نقشش است معرب مـﯽ باشد .
ذهب ذلکَ التلمیذُ . رأیتُ ذلکَ التلمیذَ . سَلـَّمتُ علـﯽ ذلکَ التلمیذِ .
فاعل و محلاً مرفوع مفعول و محلاً منصوب محلاً مجرور بحرف جر
پس کلمه ﻯ ذلک که در موقعیت هاﻯ مختلف ، یک حرکت ثابت دارد ، مبنـﯽ حساب مـﯽ شود .
( البته کلمه ﻯ التلمیذ در این سه جمله ، نقش دیگرﻯ دارد که در سال سوم به آن خواهیم پرداخت ، إن شاء الله .)
تشخیص :
از کجا بفهمیم که یک کلمه معرب است یا مبنـﯽ ؟ بسیار ساده است ، زیرا هر کدام انواع مشخصـﯽ دارند ، مخصوصاً مبنیات .
ضمیـر
اسم اشاره ( غیر از مثنـﯽ )
اسم موصول ( غیر از مثنـﯽ )
1 . در اسم : اسم استفهام
بعضـﯽ از ظروف
و .....
1 . در ماضـﯽ : تمام صیغه ها
مبنیات 2 . در فعل 2 . در مضارع : فقط دو صیغه ﻯ جمع مؤنث غائب و مخاطب
3 . در امر: تمام صیغه ها
3 . در حرف : تمام حروف ( چه عامل* و چه غیر عامل* )
1 . در اسم : غیر از اسم هاﻯ مبنـﯽ
در ماضـﯽ : ـــــــــ
معرب 2 . در فعل : غیر از افعال مبنـﯽ ؛ یعنـﯽ در مضارع : غیر از جمع مؤنث غائب و مخاطب
در امر : ـــــــــ
3 . در حرف : ـــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکـﯽ از نکات بسیار مهم در بحث مبنـﯽ ، نوع بناء است که در بخش تجزیه قابل ذکرمـﯽ باشد و منظور از آن ، ذکر
حرکت حرف آخر است که نشان دهیم دراین کلمه ﻯ مبنـﯽ چیست ؟ یعنـﯽ هر کلمه ﻯ مبنـﯽ بر چه حرکتـﯽ استوار
است ؟
1 . مبنـﯽ بر فتح ، مانند : أمَـرَ ، اُ کتـُبا ( نوع بناء افعال طبق آخرین حرف اصلـﯽ آنها محاسبه
مـﯽ شود .) أنتَ ، فـَ ، ثــُمَّ ، کیفَ و ...
انواع بناء 2 . مبنـﯽ بر ضم ، مانند : جَـلـَسُـوا ، سا رِعُـوا ، ضمیر" هُ " ، و ...
3 . مبنـﯽ بر کسر ، مانند : اُخرُجی ، کِ ، هذهِ ، هؤلاء ِ و ...
4 . مبنـﯽ بر سکون ، مانند: تـَکْـتـُبـْنَ ، جَلـَسْتَ ، هُـمْ ، فی ، هذا ، الذی ، مَـتـﯽ ، ما و ...
همچنین حرکت یک کلمه ﻯ معرب باید مشخص شود که مثلاً درهرجمله چیست ؟
1 . مرفوع ، مانند : یکتبُ ، علیٌ ، الـکتا بُ و ...
2 . منصوب ، مانند : لن أجلسَ ، الکتا بَ و ...
حالات اعراب
3 . مجرور ، مانند : الحسنِ ، کتا بٍ ، اللتان ِ ، هذان ِ و ...
4 . مجزوم ، مانند : لمّا تـُفـْلِـحْ و ...
توجه :
*1 . الف ) حروف عامل : حروفـﯽ هستند که بر حرکت کلمه ﻯ بعد از خود تأ ثیر مـﯽ گذ ارند . یعنـﯽ حرکت کلمه ﻯ
بعد از خود را تغییر مـﯽ دهند . از جمله ﻯ حروف عامل مـﯽ توان به این موارد اشاره کرد :
حروف جا رّه ( جر ) ؛ مانند : فی ، إلـﯽ ، علـﯽ ، بـِـ ، لـِ ، مِـن ، عَـن ، حتـﯽ ( اگر قبل از اسم بیاید .) و ...
حروف ناصبه ؛ مانند : أنْ ، لـَنْ ، کـَیْ ، إذَنْ ، حتـﯽ و لـِ ( دو مورد آخراگر قبل از فعل مضارع بیایند .)
حروف جازمه ؛ مانند : لـََم ، لـَمّا ، لام امر ( که قبل از صیغه هاﻯ غائب و متکلم فعل مضارع مـﯽ آید . ) ، لاﻯ نهـﯽ
( که قبل از تمام صیغه هاﻯ فعل مضارع مـﯽ آید . )
و ....
* 1 . ب ) حروف غیر عامل : حروفـﯽ هستند که حرکت کلمه ﻯ بعد از خود را تغییر ندهند . مسلماً شامل غیر از عامل ها مـﯽ شوند . مانند : حرف تعریف ( الـ ) ، وَ ، فـَ ، ثـُـمَّ ، و ....
حروف عامل و غیر عامل به تفصیل در مبحث « حرف » درس اول آمده است .
2 . یکـﯽ ازبحث هاﻯ بسیار مهم در این درس ، اعراب ظاهرﻯ ( اصلـﯽ ) و محلـﯽ است .
اعراب ظاهرﻯ و از انواع آن اصلـﯽ ، مربوط به کلمات معرب است و اعراب محلـﯽ اختصاص به مبنیات دارد . به
عبارتـﯽ دیگر هر گاه خواستیم یک اسم معرب را ترکیب کنیم ، غیر از نقش ، اعراب معمولـﯽ مرفوع یا منصوب و یا مجروررا هم ذکر مـﯽ کنیم . مانند مثال هاﻯ فوق الذکر . اعراب محلـﯽ یعنـﯽ اینکه کلمه ﻯ ما حرکت اصلـﯽ فاعل یا مفعول یا مبتدا و ... را نگرفته است . بلکه حرکت خود را دارد . پس فقط در محل آن است . اصولاً هر گاه خواستیم یک اسم مبنـﯽ را ترکیب کنیم ، چون مبنـﯽ است پس مـﯽ گوییم : محلاً و بسته به نقش آن محلاً مرفوع یا محلاً منصوب و یا محلاً مجرور .
3 . بحث معرب و مبنـﯽ ، هم مربوط به تجزیه مـﯽ شود و هم مربوط به ترکیب . البته طرز بیان آن در هر یک فرق دارد . در ترکیب اعراب اصلـﯽ ( ظاهرﻯ ) و محلـﯽ را ذکر مـﯽ کنیم و نیازﻯ به ذکر لفظ معرب و مبنـﯽ نیست . مانند چند مثالـﯽ که در اول بحثمان ذکر شد . در تجزیه حتماً باید لفظ معرب واعراب آن ونیز مبنـﯽ و نوع بناء ذکر شود . به این صورت :
غَـرَسَ علیٌّ شجرة ً فی الربیع ِ .
- در اسم ، مانند :
شجرة : اسم ، مفرد ، مؤنث مجازی ، جامد ، معرب و منصوب .
- در فعل ، مانند :
غَـرَسَ : فعلٌ ماضٍ ، للغائب ، مجرد ثلاثی ، مبنی علـﯽ الفتح .
- در حرف ، مانند :
فی : حرف ، عامل جر ، مبنی علـﯽ السکون .
الـ : حرف تعریف ، غیر عامل ، مبنی علـﯽ السکون .
تمرین معرب و مبنـﯽ :
عین المعرب و المبنی ( و أنواع المبنی ) فی هذه العبارات :
الف) « لـَقَد سَمِعَ اللهُ قـَوْلَ الذینَ قالوا إنَّ اللهَ فقیرٌ وَ نـَحْنُ أغنیاءُ سَنـَکْـتبُ ما قالواوَ قـَتـْلـَهُمُ الأنبیاءَ بغیرِ حَقٍّ وَ نـَقولُ ذوقوا عَـذابَ الحَریقِ . »
ب) « تلک حُدودُ اللهِ . »
ج) « هَلْ أتاکَ حَدیثُ الغاشیةِ ؟ »
د) « إنا أعْطیناکَ الکَوْثرَ . »
و) « الـّذی یُوَسْوِسُ فی صُدورِ الناسِ . »
ز) « وَ قـُلْ للمؤمناتِ یَغـْضُضْنَ مِـنْ أبْصارِهِـنُّ . »
واقعا دستتون درد نکنه....
فقط سوالی داشتم...
چرا اخرجی ساکن میشه؟