عربی دبیرستان

متن ُ قواعد وسوالات عربی دبیرستان

عربی دبیرستان

متن ُ قواعد وسوالات عربی دبیرستان

قواعد عربی ۳ عمومی

فعل معتل
به فعلی که در ریشة آن حرف علّه و، ی، ا وجود داشته باشد «فعل معتل» می‌گویند.
مانند:«وعد، یسر، قول، بیع، دعو، رمی و …»
انواع فعل معتل
از این جهت که حرف عله چندمین حرف ریشه باشد فعل معتل، به سه دسته تقسیم می شود: مثال، اجوف، ناقص

1-معتل مثال: فعلی است که اولین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الفمثال واوی مانند:وعدوعده داد، وصلرسید، ودعرها کرد، ترک کرد، وهببخشید…
بمثال یائی مانند یقظ بیدار شد، یسرآسان شد، یئسناامید و مأیوس شد…
2معتل اجوف: فعلی است که دومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الفاجوف واوی مانند: قول گفت، عودبازگشت…
باجوف یائی مانند: بیعفروخت، سیرحرکت کرد…
3-معتل ناقص: فعلی است که سومین حرف ریشة آن، حرف عله می باشد.
الفناقص واوی مانند: دعودعوت کرد، خواند، تلو تلاوت کرد…
بناقص یائی مانند: رمی پرتاب کرد، هدی هدایت کرد…
وجود حروف عله در ریشة فعل های معتل باعث می شود که تلفظ بعضی از صیغه ها دشوار یا غیر ممکن باشد به همین دلیل برای حل این مشکل تغییراتی در فعل های معتل به وجود می آوریم که به این تغییرات «اعلال» می گویند.
مثلاُ «قول» برای تلفظ راحت تر به «قال» تبدیل می شود و «یرمی» به «یرمیُ»، «لم تقول» به «لم تقل».
بنابراین به تغییراتی که در فعل معتل ایجاد می شود«اعلال» می گویند.
انواع اعلال
در فعل معتل سه نوع اعلال تغییر بوجود می آید:اعلال به قلب، اعلال به حذف، اعلال به اسکان
الفاعلال به قلب:
هرگاه یک حرف عله به حرف علة دیگری تبدیل شود به این نوع تغییر «اعلال به قلب» می گویند.
مانند: قول قال بیع باع یخشیُ یخشی
باعلال به حذف:
هرگاه حرف عله حذف شود به این نوع تغییر، «اعلال به حذف» می گویند.
مانند:یدعوون یدعون لم یقول لم یقل
جاعلال به اسکان:
هرگاه حرف علة متحرک، ساکن شود به این نوع تغییر «اعلال به اسکان» می گویند.
مانند: یرمی یرمی یقول یقول
سؤال: اعلال فعل های معتل بر چه اساسی و با توجه به چه قواعدی انجام می شود؟
جواب: اگرچه اعلال هریک از سه نوع معتل مثال، اجوف، ناقص را باید جداگانه یاد گرفت اما بعضی از قواعد و اصول اعلال وجود دارد که تقریباً در اکثر فعل های معتل اجرا و رعایت می شود.
اصول اعلال
1-معمولاً حرف عله متحرکی که حرف قبلی اش ساکن باشد، حرکتش را به حرف قبلی منتقل می کندو خودش ساکن می شود
مانند: یَبِیْعُ یَبِیْعُ یَقْوُلُ یَقُوْلُ اعلال به اسکان
2-هرگاه دو حرف ساکن کنار هم قرار گیرند به این حالت «التقای ساکنین» می گویند که باید این حالت را از بین برد بنابراین حرف علة ساکن را حذف می کنیم برای رفع التقای ساکنین
یقولن یقلن یقول لم یقول لم یقل
3-معمولاً حرف عله متحرک باید با حرکت حرف قبل از خودش تناسب داشته باشد در غیر این صورت باید به حرف علة متناسب با حرکت ماقبل خود، تبدیل شود.
تناسب حرف با حرکت ماقبلش عبارتست از: فتحه با الفَ ا- کسره با یاءِ-ی- ضمه با واوُ و
مانند: قول قال بیع باع

دو تذکر مهم:
1-صداهای کشیدة ا-و-ی در حقیقت حرکتشان ساکن می باشد دانستن این مورد برای تشخیص التقای ساکنین، ضروری است
2-در همة فعل های ماضی معتل، تغییرات صیغه های 6 تا 14 دقیقاً همانند هم می باشد بنابراین اگر در صیغة 6 ماضی اعلال انجام شود همان اعلال در بقیة صیغه ها نیز تا صیغة 14 انجام شود.
اعلال فعل ها مثال، اجوف، ناقص
تذکر مهم: همانطوریکه می دانید حرکت عین الفعل در ریشه های مختلف با هم تفاوت دارد و این تفاوت حرکت در چگونگی اعلال ها بسیار مؤثر و مهم است.
معتل مثال: وعد ِ یوعد وعد-یعد
وهب َ یوهب وهب- یهب
الف-ماضی
معتل مثال در ماضی هیچ اعلالی ندارد و مانند فعل های معمولی صرف می شود.
وعد وعدا وعدوا وعدت وعدتا وعدن / وعدت وعدتما وعدتم وعدت وعدتما وعدتن / وعدت وعدنا
وهب وهبا وهبوا وهبت وهبتا وهبن / وهبت وهبتما وهبتم وهبت وهبتما وهبتن / وهبت وهبنا
ب-مضارع
معتل مثال واوی در مضارع در تمامی صیغه ها حرف عله حذف می شوداعلال به حذف
یوعد یعد یوهب یهب
یعد یعدان یعدون تعد تعدان یعدن / تعد تعدان تعدون تعدین تعدان تعدن / اعد نعد
یهب یهبان یهبون تهب تهبان یهبن / تهب تهبان تهبون تهبین تهبان تهبن/ اهب نهب
الفشش صیغة امر مخاطب از ریشة وعد ِ، وهب َ را بنویسید.
بدر جملة زیر، فعل معتل و نوع آن را مشخص کنید.
اخذ المعلم الکتاب من التلمیذ و سأل منه عن الدرس و وصف التلمیذ له الدرس.
جبا توجه به حرکت عین الفعل، مضارع و امر صیغة 7 للمخاطب فعل های زیر را بنویسید. همراه با ترجمة آن ها
وصف ِ: وقف ِ: وصل ِ: ودع َ:

اعلال در اجوف
الف-ماضی
در پنج صیغة اول، حرف عله به الف تبدیل می شود اعلال به قلب
1قولا قال با توجه به اصل تناسب حرف عله با فتحة ماقبل آخر تناسب ندارد
2قولا قالا بنابراین باید تبدیل به «ا» شود. در پنج صیغه
3قولوا قالوا قول قال بیع باع
4قولت قالت
5قولتا قالتا
از صیغه 6 تا 14 حرف عله حذف می شود اعلال به حذف
6قولن قلن از صیغة 6 تا 14 نیز ابتدا بخاطر تناسب حرف عله به «ا» تبدیل
7قولت قلت می شود 6قولن قالن ، 6بیعن باعن
8قولتما قلتما اما با انجام دادن این کار التقای ساکنین پیش می آید پس حرف
9قولتم قلتم عله ساکن را حذف می کنیم. قالن قلن، باعن بعن
10قولت قلت البته برای تعیین حرکت اولین حرف در صیغه های 6 تا 14 به
11قولتما قلتما این صورت عمل می کنیم که اگر حرف عله در اصل «و» باشد
قولتن قلتن حرکت 12حرف اول را ضمه می دهیم قلنقول عدنعود
13قولت قلت و اگر حرف حرف عله در اصل «ی» باشد حرکت حرف اول را
14قولنا قلنا کسره می دهیم:بعنبیع، سرنسیر
الفچهارده صیغة ماضی «بیع» را صرف کنید.
ببا توجه به صیغة ضمیر، فعل مناسب را در جای خالی قرار دهید و جمله را ترجمه کنید.
هن ………قالهن……….فاز هن ……….. سار هن …………عاش
أنا…………قال انت……...فاز أنا…………. سار انت …………عاش

اجوف
ب-مضارع
- در تمامی چهارده صیغه، حرف عله حرکتش را به حرف ما قبل می دهد اعلال به اسکان
یقول یقول
یقولان یقولان
یقولون یقولون
تقول تقول
تقولان تقولان
6یقولن یقولن یقلن
تقول تقول
تقولان تقولان
تقولون تقولون
تقولین تقولین
تقولان تقولان
12تقولن تقولن تقلن
اقول اقول
نقول نقول
بر اساس اصل اول حرف علة متحرک که حرف قبلی اش ساکن است،
حرکتس به حرف قبل منتقل می شود و خودش ساکن می شود
یقول یقول
اجوف یائی نیز در تمامی صیغه ها به همین صورت است.
یبیع یبیع
در دو صیغة «6 و 12» نیز بعد از اعلال به اسکان حالت التقای ساکنین
پیش می آید. بنابراین برای از بین بردن التقای ساکنین حرف عله
ساکن حذف می شود.
6یقولن یقولن یقلن
12تقولن تقولن تقلن
اجوف یائی نیز به همین صورت می باشد.
6یبیعن یبیعن یبیعن
12تبیعن تبیعن تبعن

نکته: مضارع اجوف در صیغه های پنجگانه 1-4-7-13-14 اگر به هر دلیلی مجزوم شوند امر، نهی، لم… دچار التقای ساکنین می شوند به همین دلیل حرف عله حذف می‌شود.
7-تقول قول قل 1-یقول لایقول لایقل
7-تبیع بیع بع 13-ابیع لم ابیع لم ابع
تمرین
الفچهارده صیغة مضارع «بیع» را صرف کنید همراه با شش صیغة امر مخاطب آن.
بصیغة 1 مضارع فعل های اجوف زیر را بنویسید. با توجه به حرکت عین الفعل آن‌ها و معانی آن ها را یاد بگیرید.
«قال-عاد-فاز- ذاق- کان- تاب- راح-مات ُ / باع-سار-جاء-عاش- لاق ِ »
جفعل های زیر را مجزوم کنید.
تعود : اقول : نسیر : تخاف ‌
تعود، تکون، تنوب ُ / تسیر، تعیش ِ
ناقص:دعو یدعو دعا-یدعو/ رمی یرمی رمی- یرمی
نکتة مهم: در فعل معتل ناقص هرگاه حرف عله به ضمیر متصل «و» و «ی» برسد یعنی کنار هم قرار گیرند حرف عله باید حذف شود.
الفماضی
1-دعو دعا… صیغة اول حرف عله به «ا» تبدیل می شود 1حرف عله به خاطر تناسب با حرکت ماقبل
2-دعوا … صیغة دوم اعلال ندارد تبدیل به الف می شود اعلال به قلب دعو دعا

3-دعووا دعوا… ضیغة سوم حرف عله حذف می شود 3 حرف عله به دلیل رسیدن به ضمیر«و»
4-دعوت دعت … صیغة چهارم حرف عله حذف می شود حذف می شود:دعووا دعوا،رمیوا رموا

5-دعوتا دعتا… صیغة پنجم حرف عله حذف می شود 4 و 5 حرف عله که به «ت» تأنیث می رسد، حرف میشود
6-دعون … صیغة «6 تا 14» هیچ اعلالی ندارد.
7-دعوت 8-دعوتما 9-دعوتم
10-دعوت 11-دعوتما 12-دعوتن
13-دعوت 14-دعونا
نکته: معتل ماضی اگر عین الفعلش مکسور باشد مانند:رضی، نسی، خشی، بقی فقط در یک صیغه اعلال دارد صیغة 3رضیوا رضوا زیرا در صیغة اول خودش تناسب دارد و در صیغة «4 و 5» نیز حرف عله حذف نمی شود.
تمرین
الفچهارده صیغة ماضی رمی را صرف کنید.
بجای خالی را با صیغة مناسب فعل معتل پر کنید. با توجه به صیغة ضمیرهای داده شده
هو …………. هی ……………. هم ………………. هن ……………..رجو
هو …………. هی ……………. هم ………………. هن ……………..مشی
جصیغة فعل های زیر را تشخیص دهید و آیا در این فعل ها اعلال صورت گرفته است؟
دعوا: دعوا: دعوت:
دعت: نسی: نسوا:
ناقص
بمضارع
- در صیغه های پنجگانه 1-4-7-13-14 ضمه ُ از آخر فعل حذف می شود اعلال به اسکان
- در صیغه های 3 و 9 و 10 حرف عله حذف می شود.
1-یدعو
یدعو
2-یدعوان
یدعوان
3-یدعوون
یدعون
4-تدعو
تدعو
5-تدعوان
تدعوان
6-یدعون
یدعون
7-تدعو
تدعو
8-تدعوان
تدعوان
9-تدعوون
تدعون
10-تدعووین
تدعین
11-تدعوان
تدعوان
12-تدعون
تدعون
13-ادعوا
ادعو
14-ندعو
ندعو
- در صیغه های پنجگانه، روی حرف عله، ضمه ُ قرار دارد و به دلیل اینکه تلفظ حرف علة مضموم در آخر فعل دشوار است ضمه را حذف می کنم و در حقیقت حرف عله، ساکن می شود.
- با توجه به نکتة صفحة قبل، حرف عله هرگاه به ضمیر «و» در صیغة 3 و 9 و ضمیر «ی» در صیغة 10 برسد حذف می شود.
- در بقیة صیغه ها نیز اعلال وجود ندارد.
نکتة مهم: مضارع ناقص در صیغه های پنجگانه که همیشه اعلال به اسکان می شود اگر به هر دلیلی مجزوم شود امر، نهی، لم… برای جزم آن، حرف عله را حذف می کنیم
تدعو لاتدع مجزوم به حذف حرف عله ترمی لاترممجزوم به حذف حرف عله
تدعو ادعمجزوم به حذف حرف عله یهدی لم یهدمجزوم به حذف حرف عله
تمرین
الفچهارده صیغة مضارع رمی ِ و شش صیغة امر مخاطب آن را صرف کید.
بصیغة اول مضارع فعل های زیر را با توجه به حرکت عین الفعل بنویسید و نوع اعلال آن ها را ذکر کنید.
دعا-رجا-تلا-عفا ُ / هذی-رمی-مشی-جری-شفی ِ / نسی-رضی
جفعل های زیر را مجزوم کنید:
تتلو : ترجو : تهدی :
تخشی : یدعوان :
د نوع اعلال فعل ها را با ذکر صیغة آن ها بنویسید:
یرمون: یهدی: یدعوان:
یهدیان: اهدی: ترجین:

خلاصة اعلال ها
مثال
ماضی: اعلال ندارد
مضارع: تمامی صیغه ها اعلال به حذف
اجوف:
ماضی: صیغة 1 تا 5 اعلال به قلب تناسب 6 تا 14 اعلال به حذف التقای ساکنین
مضارع: تمامی صیغه ها اعلال به اسکان اصل اول 6 و 12 اعلال به حذف التقای ساکنین
ناقص:
ماضی:صیغة 1 اعلال به قلب تناسب- 3و4و5 اعلال به حذف- 6 تا 14 اعلال ندارد همنطور 2
مضارع: صیغه های پنجگانه اعلال به اسکان –3و 9 و 10 اعلال به حذف-بقیة صیغه‌ها اعلال ندارد.
در قواعد فعل های معتل، علاوه بر اصول اعلال به خلاصة موارد نیز دقت کنید:
? حرکت عین الفعل در ریشه های مختلف با یکدیگر تفاوت دارد به همین دلیل صرف و گاهی اعلال فعل ها با هم تفاوت دارد:
مثال:وعد یعد- وهب یهب / اجوف: قال یقول، باع یبیع، خاف یخاف / ناقص:دعا یدعو –رمی یرمی- خسی یخشی
صدای کشیدة «آ» در عربی به دو صورت نوشته می شود: «ی» و «ا»
بنابراین در «رمی» و «دعا» حرف عله به الف تبدیل شده اعلال به قلب ولی نحوة نوشتن آن متفاوت است در «رمی» چون ناقص یائی بوده الف به صورت «ی» نوشته می شود: مانند:«هدی، مشی، جری» و در «دعا» چون ناقص واوی بوده الف به صورت «ا» نوشته می شود مانند :«رجا، تلا، عفا»
? تلفظ حرکت ُ روی حرف عله در آخر فعل معتل ناقص دشوار است.و-ی
«یدعو- یتلو- یرمی- یهدی» بنابراین حرف عله را ساکن می کنیم:یدعو- یتلو- یرمی- یهدی
? در معتل ناقص هرگاه حرف عله به ضمیر متصل و، ی برسد حذف می شود3-9-10
? جزم معتل ناقص در صیغه های پنجگانه بوسیلة حذف حرف عله می باشد.
? بعد از انجام اعلال ممکن است بعضی از صیغه ها شبیه هم شوندمضارع ناقص
? در فعل های معتل موارد دیگری نیز وجود دارد که یادگیری آن ها ضرورت کمتری دارد.

مجهول کردن فعل های معتل
برای مجهول کردن فعل های معتل به همان روش مجهول کردن فعل های صحیح عمل می کنیم اما در برخی موارد، به خاطر تغییر حرکت اعلال ها و موارد خاصی نیز بوجود می آید:
معتل مثال
? در ماضی همانند مجرد عمل می کنیم. وصف وصف
? در مضارع مجهول از معتل مثال حرف عله حذف نمی شود.
یصف یوصف یوصف
معتل اجوف
در ماضی مجهول حرف عله به «ی » تبدیل می شود:
قال قیل باع بیع
? در مضارع نیز حرف عله به «ا» تبدیل می شود:
یقول یقال یبیع یباع
معتل ناقص
? در ماضی ناقص واوی حرف «ا» به «ی» تبدیل می شود: دعا دعی
? در مضارع نیز حرف عله به خاطر تناسب با فتحة عین الفعل به الف تبدیل می‌شود «ی»
یدعو یدعی یرمی یرمی
تمرین
فعل های زیر را همانند الگوهای بالا، مجهول کنید.
مثال: وعد یعد اجوف: ذاق یدوق ناقص عفا یعفو
معتل مزید
مبحث اصلی معتلات مزید از کتاب عربی 3 حذف شده است اما در عربی 3 فقط به صورت یک نکته ، به این موضوع اشاره ای شده است به همین دلیل ما نیز در این کتاب به صورت خلاصه به این موضوع می پردازیم:
اکثر فعل های مزید، اعلالشان همانند مجرد آن ها است.
معتل مثال
در دو باب « افعال» و «استفعال» بدون تغییر صرف می شود و در مصدر حرف «و» بخاطر تناسب به «ی» تبدیل می شود
«وجد» أوجد- یوجد اوجاد ایجاد
«وضح» استوضح – یستوضح استوضاح استیضاح
معتل اجوف
در دو باب افعال و استفعال
- در ماضی، حرف عله به «ا» تبدیل می شود به خاطر تناسب و همانند مجرد از صیغة 6 تا 14 حرف عله حذف می شود.
- در مضارع حرف عله به «ی» تبدیل می شود به خاطر تناسب
قوم افعال
ماضی اقوم اقام، اقاما، اقاموا ………
مضارع یقوم یقیم، یقیمان، یقیمون ……………
• در مصدر نیز حرف عله، حذف می شود و در آخر «ة» نوشته می شود.
اقوام اقامه استقوام استقامه
در ماضی تمام بابهای حرف عله در آخر فعل به صورت ی نوشته می شود.
هدی اهتدی اهتدی قضی انقضی انقضی
در مضارع باب های «تفعل» و «تفاعل» نیز در صیغه های پنجگانه آخر فعل به صورت «ی» نوشته می شود.
ولی یتولی یتولی

فعل از نظر نوع ریشه معتل/ صحیح
الف: معتل : مثال – اجوف- ناقص
ب: صحیح: مهموز- مضاعف- سالم
الف فعل معتل: فعلی است که در حروف اصلی آن، حرف عله «و، ا، ی» باشد. در قسمت فعل های معتل با انواع فعل معتل کاملاً آشنا شدیم.
بفعل صحیح: به فعلی که در حروف اصلی آن، حرف عله نباشد، فعل «صحیح» می گویند فعل صحیح 3 نوع می باشد.
1-فعل مهموز: به فعلی که یکی از حروف اصلی آن، همزه باشد، «مهموز» گفته می‌شود.
مانند: أکل : خورد سأل : سؤال کرد
الف:همزه در اکثر موارد باید روی حرف دیگری قرار گیرد بنابراین صورت های مختلفی خواهد داشت أ-ؤ- ئ- یء
مانند:«اخذ، یؤمن، جئت، یخطیء
ب: در کلمة مهموز اگر دو همزه اولی مفتوح و دومی ساکن در اول کلمه، کنار هم قرار گیرند معمولاً با هم ادغام شده و تبدیل به «آ» می شوند.
مانند: ءاخر آخر ءامنوا آمنوا
2- فعل مضاعف
به فعلی که دو حرف از حروف اصلی آن همانند هم باشد، «مضاعف» گفته می شود.
مانند: «مرر عبور کرد، قلل کم شد، دللدلالت کرد، سرر شاد کرد، منن منت نهاد و ………….»
معمولاً دو حرف همانند در هم ادغام می شود و تشدید می گیرد. «مر، قل، دل، سر، منّ و …………»
به صرف «سرر» در چهارده صیغه ماضی و مضارع توجه کنید:
ماضی: فقط پنج صیغة اول ادغام می شود
سر سرا سروا سررت سررتما سررتم سررت
سرت سرتا سررن سررت سررتما سررتن سررنا
مضارع: در همة صیغه ها غیر از دو صیغة 6 و 12 ادغام می شود
یسر یسران یسرون تسر تسران تسرون اسر
تسر تسران یسررن تسرین تسران تسررن نَسر
نکتة مهم:
فعل مضارع مضاعف در صیغه های پنجگانه 1و4و7و13و14 در صورت مجزوم شدن استثناء را فتحه می گیرد. مانند:
تسرُّ لاتسرَّ مضارع مجزوم یضلّ لم یضلَّ مضارع مجزوم
و نمونه هایی از کتاب درسی : اللهم رد کل غریب، اللهم فک کل اسیر، اللهم سد فقرنا بغناک
هر سه، فعل امر مجزوم هستند که مضارع آن ها به ترتیب «ترد، تفک، تسد» می باشد.
تمرین
فعل های مضاعف زیر را مجزوم کنید.
اسر نرد یعد
3-فعل سالم
به فعلی صحیحی که مهموز یا مضاعف نباشد، «سالم» گفته می شود یعنی فعلی که در ریشة آن، حرف عله همزه و یا دو حرف همانند وجود نداشته باشد بیشتر فعل ها در عربی، سالم هستند. مانند: «ذهب، جهد، سبق، شهد، عام، عمل و ………»
تمرین
نوع فعل های زیر را از نظر ریشه، مشخص کنید:
ارسلوا: یصلون: وعدت: یحبون:
فتش: یمر: یرمی: ینزل:
جاهد: یسب: لاتسمح: انقلب:
«درس سوم»
نقش های منصوبی در کتاب عربی 3 با نقش های منصوبی جدید آشنا می شویم که شامل: مفعول مطلق، مفعول فیه، حال، تمییز و مستثنی و منادی است.
مفعول مطلق
مصدری است منصوب که با فعل جمله، هم ریشه است و برای تأکید یا بیان کیفیت انجام فعل به کار می رود.
اگر مفعول مطلق، تنها به کار برود فقط برای تأکید می باشد که معمولاً در آخر جله می آید به این نوع مفعول مطلق «تأکیدی» می گویند مانند:
«فرحت من زیارتک فرحاً» «نزل الله القرآن تنزیلاً» «جلس الرجل علی الکرسی جلوساً»
از دیدار تو مطمئناً شاد شدم خداوند قرآن را قطعاً نازل کرد مرد حتماً روی صندلی نشست
? هدف از به کار بردن مفعول مطلق تأکیدی، فقط تأکید مفهوم جمله است تا شنوندة جمله به آن، اطمینان کامل پیدا کند، به همین دلیل، در ترجمة آن از کلمات تأکیدی مانند:«حتماً، قطعاً، مطمئناً، مسلماً، محققاً، بی شک، کاملاً …» استفاده می شود.
2-مفعول مطلق نوعی
اگر همراه مفعول مطلق، صفت یا مضاف الیه بیاید به این نوع مفعول مطلق «نوعی» یا بیانی می گویند.
«فرحت من زیارتک فرحاً کثیراً» «جلس الرجل علی الکرسی جلوس السلاطین»
از دیدار تو بسیار شاد شدم مرد روی صندلی نشست همانند پادشاهان»
? همانطوری که در این دو مثال می بینید، مفعول مطلق، به دلیل داشتن صفت یا مضاف الیه می تواند کیفیت و نوع انجام فعل را بیان کند.
اگر همراه مفعول مطلق نوعی، مضاف الیه بیاید برای ترجمة آن می توان از این کلمات استفاده کرد:«همانند، همچون و …»
و اگر همراه مفعول مطلق نوعی، صفت بیاید برای ترجمه آن می توان از این کلمات استفاده کرد:
«بسیار، به +صفت، به نیکی، ….»
تکرار و تمرین:
یجتهد الطالب فی دروسه اجتهاد الآملین : دانش آموز در درس هایش همانند انسان های امیدوار تلاش می‌کند.
یجتهد الطالب فی دروسه اجتهاداً بالغاً : دانش آموز در درس هایش بسیار تلاش می کند.
أنا فتحا لک فتحاً مبینا : همانا برای تو به آشکار فتح کردیم.
نکته مهم استثناء
گفتیم که مفعول مطلق، مصدری هم ریشه فعل جمله است اما برخی از مفعول های مطلق،فعلشان از جمله حذف می شود واین مفعول مطلق بدون فعل خودش به کار می‌رود بنابراین،موارد زیر،همگی مفعول مطلق هستند.
اگر چه که فعل آن ها در جمله ذکر نمی شود
ایضا نیز وهمچنین حقا واقعا ،به راستی ،جدا اضافهعلاوه بر آن شکرامتشکرم عفواببخشید رجاخواهش می کنم سمعا وطاعهبه چشم ،اطاعت می شودحمدا سپاس می گویم حتما،سبحان،معاذسبحان الله ،سبحان الذی «منزه است» معاذ الله «پناه به خدا» و..
تذکر: مهمترین ویژگی مفعول مطلق این است، که مصدری هم ریشه فعل جمله است.
آشنایی با مصدرها در تشخیص مفعول مطلق اهمیت زیادی دارد.
مفعول فیه:اسمی است که زمان یا مکان وقوع فعل را نشان میدهد.
معمولا ظرف های زمان ومکان می توانند «مفعول فیه» شوند. اعراب مفعول فیه منصوب است.
«ساذهب الی السوق غدا» فردا به بازار خواهیم رفت«اکتب الان رساله»اکنون نامه ای را می نویسم
«جلست عند صدیقی ظهرا» هنگام ظهر نزد دوستم نشستم
«ان الکترون یدور حول النواه» الکترون اطراف هسته می چرخد
نکته مهم:چون مفعول فیه زمان یامکان وقوع جمله را بیان می کنند معمولا با پرسیدن این دو سوال کجا/چه زمان می توان مفعول فیه را تشخیص داد. با دقت در ترجمه مثال های بالااین نکته را آزمایش کنید.
تذکر: مفعول فیه میتواند در قسمت های مختلف جمله قرار گیرد اگر چه اصل بر این است که در انتهای جمله باشد.

ظرف: ظرف اسمی است که موقعیت زمان یا مکان رابیان می کند ظرف زمان /ظرف مکان که در فارسی به آن قید زمان ومکان می گویند.
مهمترین ظرف های مکان عبارتند از:
فوق وراء اثناء حیث لدن
تحت حول نحو مع لدی
خلف بین یمینا عند هنا
امام خلال یسارا جنب هناک
ومهمترین ظرف های زمان عبارتد از :
الان قبل ظهرا ابدا اسبوعا
الیوم بعد لیلا دائما شهرا
غدا عند مساء لحظه صیفا
امس عندما عشاء ساعه شتاء
حین عندئذ صباحا فورا خریفا
حینما حینئذ صباح لما ربیعا
نکته: در بعضی مواقع ظرف، نقش مفعول فیه ندارد بلکه نقش دیگری دارد:
الف اگرظرف و یا هر اسمی که موقعیت زمان یا مکان را بیان میکند مجرور شودمضاف الیه و یا مجرور به حرف جر در این صورت مفعول فیه نمی باشد.مانند:
«مرت الطائره من فوق المدینه» «نسافر الی القریه فی الصیف» «ساکتب انشاء فی یوم الجمعه»
هواپیما از بالای شهرعبور کرددر تابستان به روستا مسافرت میکنیمدر روز جمعه انشائی خواهیم نوشت
ببعضی از ظرف ها مانندیوم،نهار،لیل،مساء،صباح و.. ممکن است درجمله نقش های دیگری مثل مبتدا، خبر،فاعل،مفعول به و.. داشته باشند و در این صورت مفعول فیه نیستند.
«ان یوم الفصل….» «هوالذی خلق الیل والنهار»

موارد خاص
1-برخی از اسمهای شرط واسم های استفهامی که معنی زمان یا مکان را داشته باشند نیز معمولا «مفعول فیه» می باشند البته به شرط اینکه بعد از اسم استفهام فعل تام بیاید.مانند: متی ترجع؟ این تذهب؟
اسم شرط :اذا هرگاه اینماهرجا اسم استفهام: متیچه زمان این کجا
2-«عند غروب الشمس»هنگام غروب خورشید «عند الرجل«نزد مرد
3-برخی از اسم ها خودشان ظرف نیستند ولی اگر قبل از کلمه ای که معنی ظرف دارد قرار گیرند، مفعول فیه می شوند مانند:
الف9 کل وبعض «اطالع الصحیفه کل یوم» «اشاهد التلفاز بعضی الاحیان»
هر روز ، روزنامه رامطالعه می کنم بعضی وقت ها تلویزیون نگاه می کنم
باسم های اشاره:«اسافر هذا الاسبوع» «کنت شابا تلک الایام»
این هفته به مسافرت می روم جوان بودم آن روزها
تمرین 47
مفعول فیه را درجملات زیر مشخص کنید:
-لکن الانسان یغوص الان فی اعماق البحار
-یذهبون الی المسجد عند الغروب
-صرح الفیزیایی المسلم بعد حصوله علی الحائزه تصریحا حیث یشیر الی القران
-هو لا یکذب ابدا
حال
نقشی است منصوب که حالت وچگونگی فاعل یا مفعول و یا نائب فاعل .. را در هنگام انجام فعل ، بیان میکند.
ذوالحال :به اسمی که حال برای آن به کار می رود.«ذوالحال» یا «صاحب حال» می گویند.
ذوالحال همیشه معرفه است.
یستمع التلمیذ للدرس صامتا اویس من مکانه حزینا
رایت التلامیذ جالسین فی الصف اذهب الی المدرسه ماشیا
در ترجمه حال می توان از کلمه «در حالیکه» استفاده کرد
سوال:آیا همیشه حال اسم است؟ و به عبارتی دیگر آیا فقط اسم می تواند حال شود؟
جواب: خیر گاهی یک اسم، گاهی یک فعل جمله فعلیه وگاهی یک جمله اسمیه، حال می شوند.
حال مفرد
انواع حال حال جمله اسمیه
حال جمله فعلیه
1-حال مفرد:اسمی است نکره، منصوب و مشتق که از نظر تعداد وجنس با صاحب حال مطابقت دارد:
جاء التلمیذ ضاحکا جاء التلمیذان ضاحکین جاء التلمیذ ضاحکین
جاءت التلمیذه ضاحکه جاء التلمیذتان ضاحکتین جاء التلمیذات ضاحکات
منظور از حال مفرد این است که حال یک اسم باشد جمله نباشد و این اسم ممکن است از نظر تعداد، مفرد، مثنی یا جمع باشد بنابراین دراینجا «مفرد» به معنی یکی بودن نیست.به مثال های بالا دقت کنید
گاهی یک جمله، حالت را بیان می کند که به آن «جمله حالیه» می گویند جلمه حالیه محلا منصوب می باشد.
2-حال جمله اسمیه:
گاهی یک جمله اسمیه حالت را بیان می کندکه این جمله اسمیه، خودش دارای مبتدا و خبر است
معمولا در شروع جمله حالیه اسمیه، حرف «و» قراردارد که به آن «واوحالیه» می گویند که درهنگام ترجمه به صورت«در حالیکه»ترجمه می شود.
جاء الطفل و هو ضاحک کودک آمد در حالیکه او می خندید
جاء الاطفال و هم ضاحکون تصلی المومنات و هن خاشعات
3-حال جمله فعلیه:
گاهی نیز یک فعلماضی ویا مضارع حالت را بیان می کند که این فعل خودش یک جمله فعلیه محسوب می شود بنابراین به این نوع حال «حال جمله فعلیه » میگویند.جمله حالیه فعلیه
جاء الطفل یضحک کودک آمد در حالیکه می خندید
اخذت الکتاب و قد دفعت قیمته کتاب را گرفتم در حالیکه قیمت آن را پرداخته بودم
جاووا اباهم عشاء یبکون هنگم شب نزد پدرشان آمدند در حالیکه گریه میکردند
صاح الفارس وقد یئس من فرسه سوار کار فریاد زد در حالیکه از اسبش ناامید شده بود

خلاصه انواع حال:
نوع حال نوع اعراب
کلماتی که حال می شوند اسم مفرد منصوب ظاهرا
فعل جمله حالیهفعلیه منصوب محلا
مبتدا و خبر جمله حالیه اسمیه منصوب محلا
چند تذکر –ذوالحال باید معرفه باشد.
ذوالحال نقش نیست بلکه خود ذوالحال ممکن است فاعل یا مفعول و یا نائب فاعل باشد بنابراین می توان نتیجه گرفت که ذوالحال گاهی ممکن است اسم وگاهی ضمیر بارز گاهی ضمیر مستتر باشد.
حال از نظر تعداد وجنس تابع ذوالحال است –یک جمله می تواند چندین حال داشته باشد-جمله حالیه، محلا منصوب است.
در حال جمله اسمیه دقت کنید که اعراب خبر مثل همیشه مرفوع است و نباید با حال مفرد اشتباه شود.

روش ترجمه انواع حال
-حال مفرد را میتوان به صورت قید حالت «ان» «با» و … ترجمه کرد و یا به صورت یک جمله با مقدمه «در حالیکه »«جاء الرجل ضاحکا» مرد خندان/با خنده آمد و یا مرد آمد در حالیکه خندان بود
با دقت در ترجمه جمله حالیه متوجه می شوید که گاهی با اینکه جمله حالیه یک فعل مضارع است ولی در ترجمه به صورت ماضی استمراری ترجمه شده بنابراین می توان گفت که :
چگونگی ترجمه زمان حال به زمان جمله قبل از آن یعنی جمله اصلیبستگی دارد به این صورت که اگر جمله اصلی ماضی باشد حال را نیز به صورت ماضی ترجمه میکنیم:
بنابراین: اگر جمله قبل از حال، دارای فعل ماضی باشد جمله های حالیه را به ترتیب زیر ترجمه می کنیم:
الف اگر جمله حالیه،یک فعل مضارع و یا یک جمله اسمیه باشد،آن را به صورت «ماضی استمراری» ترجمه میکنیم:
جمله اصلی ماضی+حال مضارع<= ماضی استمراری رجع الطفل یضحک کودک بازگشت در حالیکه می خندید
جمله اصلی ماضی+حال جمله اسمیه<= ماضی استمراری رجع الطفل وهو ضاحک کودک بازگشت در حالیکه می خندید
باگر جمله حالیه ،یک فعل ماضی باشد،آن را به صورت ماضی بعیدو یا ماضی ساده ترجمه میکنیم:
جمله اصلیماضی+حالماضی<= ماضی بعید خرج الطالب و قد کتب درسه
دانش آموز بیرون رفت در حالیکه درسش را نوشته بود
نکته مهم: «تفاوت جمله حالیه با جمله وصفیه»
از نظر لفظ جمله حالیه جمله ای است که برای یک اسم معرفهذوالحال به کار می رود در صورتی که جمله وصفیه جمله ای است که برای یک اسم نکرهموصوف به کار می رود.
از نظر معنی:در ترجمه جمله اسمیه از کلمه «در حالیکه» استفاده می شود و حالت را بیان می کند ولی درترجمه جمله وصفیه بعد از ترجمه اسم نکره از کلمه«که» استفاده می شود.
جاءت الطالبه تضحک آمد دانش آموز در حالیکه می خندید
جاءت طالبه تضحک آمد دانش آموزی که می خندید
تمرین 48
در جملات زیر حال و نوع آن را مشخص کنید.ضمنا ذوالحال را نیزمشخص کنید
-یا اولادی اسلمتم طائعین وهاجرتم مختارین -نظرت الخنساء الی الافق قائله
-انی یدوم لها الصفاء و قد فقدت اباها واخویها -رایت صدیقی یمشی فی السوق
-ابتعد الرجل و هو ضاحک -یعیش الفقراء مظلومین
«سؤالات چهارگزینه ای»
241- عین السؤال المناسب للعباره التالیه «نهض أویس من مکانه حزیناً»:
1کیف نهض أویس؟ 2أنی نهض أویس من مکانه؟
3لماذا نهض اویس؟ متی نهض اویس من مکانه؟
242-ای کلمه لاتناسب الفراغ لاسلوب الحال؟ سراسری تجربی-78
«خرج الطلاب من جلسه الامتحان ……….»
1إبتساماً 2فرحین 3ضاحکین 4یبتسمون
243- کدام پاسخ در برگیرندة حال نیست؟ سراسری هنر-74
1رأیت التلمیذ و هو یکتب الدرس 2رأیت تملیذ المدرسه یکتب الدرس
3رأیت تلمیذاً یکتب الدرس 4رأیت التلمیذ یکتب الدرس
244-فی ای جواب جاء الحال؟
1جاءت امرأه تسجع ابناءها إلی الحرب 2جاءت الخنساءُ أولادها إلی الحرب
3تستقبل الخنساء العادین من ساحه المعرکه4کان أویس مشتاقاً لزیاره النبی
245-ما هو الصحیح للفراغ «الطالبات یستمعن ألی الدرس ……..» :
1صامته 2صامتات 3صامتین 4صامتات
246-عین الخطا للفراغ فی اسلوب الحال «رأیت الرجال …….. فی غرفه المدیر»:
1وهم جالسون 2یجلسون 3و هم جالسین 4جالسین
247-ما هو الصحیح للفراغ «جاءَ الأطفال و هم ………..»:
1فرحین 2فرحون 3فرحاً 4فرحه
248-میز الخطا للفراغ لایجاد اسلوب الحال:«هجم المسلمون علی الاعداء …..» سراسری هنر 78
1مکبرین 2و هم مکبرون 3و هم یکبرون 4و هم مکبرین
249-عین «الوال» الحالیه: سراسری هنر 82
1 وافجر و لیال عشر… 2لاتطلب و لا تسأل ما لافائده فیه
3هولاء یدعون ربهم و یطلبون منه العزه 4تقدمت الامه و هی تدعو ألی العمل
250-عین الاصح و الادق فی الترجمه «نظر الی السماء یفتش عن موضع الشمس»:
1به آسمان نگاه کرد و به دنبال محل خورشید گشت.
2به آسمان نگاه می کرد در حالیکه به دنبال محل خورشید می گشت.
3به آسمان نگاه کرد در حالیکه به دنبال محل خورشید می گشت.
4به آسمان نگاه کرد در حالیکه به دنبال محل خورشید می گردد.

تمییز
اسمی است منصوب، نکره و جامد که ابهام کلمه یا جملة قبل از خود را از بین می برد.
به این جمله دقت کنید «محمد افضل منک» محمد از تو برتر است
با دقت در این جمله متوجه می شوید که کلمة «افضل» برتر ابهام دارد زیرا این سؤال برای شنونده مطرح می شود که از چه نظر محمد برتر است؟ از نظر ایمان یا ثروت یا تلاش یا کار و ………..؟ کدامیک؟
بنابراین کلمة «افضل» برتر به دلیل ابهام نیاز به تمییز دارد تا ابهام آن را از بین ببرد:
«محمد افضل منک ایماناً» محمد از تو برتر است از نظر ایمان و یا «مالاً، اجتهاداً، عملاً و …»
تذکر: در ترجمة تمییز می توان از کلماتی مانند:«از جهت، از نظر» استفاده کرد.
اکنون که با تمییز آشنا شدیم می خواهیم بدانیم که در چه مواردی ابهام وجود دارد و یا به عبارتی دیگر، تمییز در چه مواردی استفاده می شود؟
مواردی، که در آن تمییز به کار می رود عبارتند از:
1-بعد از اسم تفضیل
کان اصدق الناس قولاً ان اکمل المومنین ایماناً احسنهم اخلاقاً
صادق ترین مردم بود از نظر سخن همانا کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان بهترین آن ها را از نظر اخلاق است
الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثواباً نیکی های ماندگار در نزد پروردگارت بهتر است از نظر ثواب
2-بعد از فعل های دارای ابهام
برخی از فعل ها در جمله طوری بیان می شوند که دارای ابهام می شوند بطوریکه در ذهن شنونده سؤال «از چه نظر- از چه چیز» بوجود می آید بعضی از این فعل ها عبارتند از:
حسن نیکو شد- کبر بزرگ شد- طابخوب و نیکو شد- زاد زیاد کرد- ازدادزیاد شد- تقدم پیشرفت کرد- ملا پر کرد امتلا پر شد- فجر شکافت- کفی ب … کافی شد……
مانند: حسن الولد ادباً یتقدم الشعب علماً طابت الارض تربه
کفی بالله شهیداً ملأ القدح ماء رب زدنی علماً
3-بعد از کلماتی که بیانگر مقدار هستند وزن، پیمانه، مساحت، طول و …
اسم منصوبی که بعد از موارد زیر قرار می گیرد تمییز است.
الف واحد وزن
عندی مثقال ذهباً لیست فی قلبی ذره حسداً
نزد من یک مثقال طلا است در قلب من ذره ای حسادت نیست
بواحد پیمانه حجم
اشتریت مترین قماشاً خریدم دو متر پارچه
4- معدودها تمییز هستند.
اعداد نیز دارای ابهام هستند زیرا زمانیکه عدد را بیان می کنیم اگر معدود نداشته باشد، شنونده نمی داند که آن عدد تعداد چه چیزی را بیان می کند بنابراین معدودها نیز به نوعی تمییز هستند حتی اگر اعرابشان منصوب نباشند معدود اعداد 3 تا 10 مجرور است ولی تمییز محسوب می شود.
فی الصف سبعه طلاب در کلاس هفت دانش آموز وجود دارد
- بعد از «کم» استفهام سؤالی اسم منصوبی قرار می گیرد که تمییز است: کم رجلاً فی البیت؟ چند مرد در خانه است؟

تذکر مهم
تفاوت حال مفرد و تمییز: حال مفرد و تمییز هر دو، اسم نکره و منصوب هستند ولی مهمترین تفاوت آن دو در این است که معمولاً حال مفرد مشتق است ولی تمییز جامد است.
ترجمة تمییز
اگرچه در ترجمة تمییز می توانیم از کلماتی مانند از نظر، از جهت، از لحاظ … استفاده کنیم ولی برای ترجمة روان تر و دقیق تر به صورت زیر عمل می کنیم:
• اگر تمییز، برای اسم تفضیل باشد به طور یک جا اسم تفضیل+ تمییز ترجمه می شود. مانند:
«اکثراً اجتهداً» : پر تلاش تر «افضل اخلاقاً» خوش اخلاق تر
«افضل ایماناً» : با ایمان تر «أصدق الناس قولاً»: راستگو ترین مردم
• اگر تمییز برای فعل لازم بیاید، به صورت فاعل ترجمه می شود:
حسن الولد ادباً ادب فرزند نیکو شد یتقدم الشعب علماً علم ملت پیشرفت می کند
• اگر تمییز برای فعل متعدی بیاید، به صورت مفعول ترجمه می شود. را، با
شربت قدحاً لبناً نوشیدم یک ظرف شیر را ملأت القدح ماء ظرف را با‌ آب پر کردم
رب زدنی علماً پروردگارا، علم من را زیاد کن
• و گاهی نیز تمییز را با استفاده از کلماتی مانند از لحاظ، از… ترجمه می کنیم
کفی بالله شهیداً خداوند از لحاظ گواه بودن کافی است

تمرین 49
تمییز را در عبارت های زیر مشخص کنید.
- من الذی ارفع شأناً و اعز مقاماً؟
- کان بین الناس احسنهم عملاً
- هو خیر الناس ایماناً
- فجرنا الارض عیوناً
- طاب الرجل خلقاً
- ان الشجره البریه اصلب عوداً و الرواتع الخضره ارق جلوداً.
«سؤالات چهار گزینه ای»
251-میز الصحیح للفراغ «اصبح اکثر الناس ……»:
1متکلماً 2مؤدباً 3صبوراً 4صبراً
252-ما هو التمییز المناسب للفراغ؟«هو افضل منی ……..»: سراسری ریاضی 77
1عالماً 2علماء 3علماً 4معلوماً
253- فی أی عباره ماجاء التمییز؟
1یدرس الطالب نشیطاً 2أنا اکثر منک نشاطاً
3أنفقته منا شعیراً 4یحصد الزارع المزروعه قحماً
254-فی ای عباره جاء التمییز؟
1وجدته متوکلاً علی ربه 2یتوکل المسلم علی الله توکلاً
3کان المظلوم متوکلاً علی ربه 4ازداد السلمون توکلاً علی الله
255-ما هو الصحیح للفراغین «اکمل الناس …………. أحسنهم ………..»:
1ایماناً –خالقاً 2ایماناً- خلقاً 3مومناً- أدبا 4عاقلاً-عملاً
256-عین ما لیس فیه التمییز:
1أرسل الله نبیاً عذا القوم 2اشر الناس عملاً اقلهم قولاً
3کان افضل الناس مالاً 4تتقدم الطالبه علماُ
257-عین ما لیس فیه التمییز:
1کبر مقتاً عندالله 2ان الشجره البریه اصلب عوداً
3جعل الله النبی هادیاً للناس 4الروانع الخضره ارق جلوداً
258-عین الخطا فی تعیین اصل التمییز: سراسری ریاضی 79
1و فجرنا الارض عیوناً= مفعول به 2و کانوا اکثر قوه = مفعول به
3و من أحسن قولاً = مبتدا 4هو افصح منی لساناً- مبتدا
259-میز الصحیح فی ایجاد اسلوب التمییز: سراسری تجربی 79
1لا تکن غاضباً امام کل صغیره 2غضباً علی الظالمین و الاعداء
3انهزم العدو من المعرکه غضبان 4ازداد العدو غضباً من انتصارنا
260- عین الخطا فی الترجمه:
1انه احسن المؤمنین ایماناً / همانا او با ایمان ترین مؤمنان است.
2فجرنا الارض عیوناً / چشمه های زمین را شکافتیم.
3حسن الولد ادباً / ادب فرزند نیکو شد
4طابت الطالبه خلقاً / شاگرد اخلاقش را نیکو کرد.
مستثنی جملة استثناء
گاهی در بعضی از جملات، حکمی را دربارة مجموعه ای بیان می کنیم که این حکم، شامل همة اعضای این مجموعه می باشد. مانند: «نجح التلامیذ» = دانش آموزان موفق شدند سپس فردی را از این حکم خارج می کنیم که این فرد خودش جزئی از آن مجموعه بوده «نجح التلامیذ الا المتکاسل» = همة دانش آموزان موفق شدند غیر از تنبل به چنین جمله ای که فردی را از یک حکم استثناء می کنیم، جملة «استثناء» می گویند که معمولاً دارای «الا» ادات استثناء می باشد و به اسمی که بعد از «ألا» قرار می گیرد «مستثنی» می گویند. یعنی اسمی که استثناء شده و یا از حکم خارج شده و به مجموعه ای که حکم دربارة آن بیان شده و مستثنی جزئی از آن مجموعه بوده «مستثنی منه» می گویند.
نجح التلامیذ ألا المتکاسل همة دانش آموزان موفق شدند غیر از تنبل
جلس الحاضرون ألا الطخیب حاضران نشستند غیر از سخران
انواع مستثنی
تام کامل
مفرغ خالی شده
1-اگر مستثنی منه در جمله ذکر شده باشد، مستثنی را «تام» می نامند.
جمله+ مستثنی منه+ ألا+ مستثنی
2-و اگر مستثنی منه از جمله حذف شده باشد، مستثنی را «مفرغ» می نامند.
جمله+ ألا+ مستثنی
«ما جاء إلا الطفل» «نیامد مگر کودک»
• مستثنی منه نقش نیست بلکه خودش ممکن است فاعل، مفعول، مبتدا، خبر و … باشد.
• مستثنای مفرغ معمولاً دارای جملة منفی و یا سؤالی می باشد.
• مستثنی نقش است
اعراب مستثنی تام/ مفرغ
الف- اعراب مستثنای تام همیشه منصوب است مانند المتکاسل و الخطیب در مثال‌های بالا
ب-اعراب مستثنای مفرغ به جملة قبل از «الا» بستگی دارد.
در این صورت برای تعیین اعراب مستثنای مفرغ به یکی از دو روش زیر می توان عمل کرد:
1- «ألا» را موقتاً از جمله حذف می کنیم و سعی می کنیم که کمبود جملة قبل از ألا را با مستثنی جبران کنیم.
به عبارت دیگر: مستثنی بدون ألا هر نقشی که گرفت، اعراب همان نقش را برایش قرار می دهیم
«ما ذهب ألا محمد» ما ذهب ألا محمد
«ما ذهب ألا محمد» نرف مگر محمد
«ما ضرب الحارس ألا السارق» ما ضرب الحارس الا السارق ما ضرب الحارس ألا السارق نگهبان نزد مگر دزد را
«ما کتب التلمیذ ألا الرساله» ما کتب التلمیذ ألا الرساله ما کتب التلمیذ ألا الرساله دانش آموز ننوشت مگر نامه را
2-روش دوم اینکه، با دقت در معنی، نقش مستثنی منه محذوف را تشخیص داده و اعراب آن را به مصتثنای مفرغ می دهیم برای انجام این روش می توانیم در ذهن خود یک مستثنی منه به جمله اضافه کنیم»
«أحد» : کسی یا «شیء» : چیزی
ما ذهب ألا محمد ما ذهب احذ ألا محمد = نرفت کسی غیر از محمد
ما ضرب الحارس ألا السارق ما ضرب الحارس احداً ألا السارق = نگهبان کسی را نزد غیر از سارق
ما کتب التملمیذ ألا الرساله ما کتب التلمیذ شیئاً ألا الرساله= دانش آموز چیزی را ننوشت غیر از نامه
بنابراین:
- اعراب مستثنای مفرغ ممکن است مرفوع و یا منصوب باشد و آن بستگی به جملة قبل از «ألا» دارد و در حقیقت مستثنای مفرغ، جزئی از جملة قبل از «ألا» است زیرا جملة قبل از «ألا» به دلیل نداشتن مستثنی منه، ناقص شده و مستثنای مفرغ باید با گرفتن اعراب مستثنی منه محذوف، این نقص را جبران کند.

تکرار و تمرین:
لم یصل ألی الغایه ألا الصابر مفرغ لم یصل أحد ألی الغایه ألا الصابر = کسی نرسید به هدف مگر صابر
لا نقل ألا الحق مفرغ لا تقل شیئاً ألا الحق = چیزی را نگو مگر حق
لیس القصد ألا الحق مقرغ لیس شیئاً ألا الحق = چیزی قصد و هدف نیست مگر حق
- در این سه جمله، مستثنی منه محذوف به ترتیب نقش فاعل، مفعول به و خبر لیس را داشته بنابراین مستثنی منه ممکن است هر نقشی داشته باشد.

نکتة ترجمه:
استثنای مفرغ مفهوم حصر و اختصاص دارد به همین دلیل برای ترجمة روان تر و بهتر، از کلمة «فقط» در ترجمه استفاده می کنیم و جملة منفی یا سؤالی را به صورت مثبت ترجمه می کنیم:
«ما ذهب ألا محمد» نرفت مگر محمد «ترجمة صحیح تر و روان تر»
فقط محمد رفت.
«ما ضرب الحارس ألا السارق» نگهبان نزد مگر سارق را
نگبهان فقط سارق را زد.
«ما کتب التلمیذ ألا العربیه» دانش آموز ننوشت مگر عربی را
فقط خوبی ها را طلب کن.
«لا تطلب ألا الحسنات » طلب مکن مگر خوبی ها را
فقط خوبی ها را طلب کن.
«لا یتمتع بهذه القدره ألا الخفاش» بهره نمی برد از این توانایی مگر خفاش
فقط خفاش از این توانایی بهره می برد.
چند تذکر:
? مستثنی منه گاهی ممکن است به صورت ضمیر باشد سجدوا ألا ابلیس تام همة آن ها سجده کردند غیر از شیطان
? گاهی ممکن است مستثنی یک اسم مبنی باشد در این صورت اعرابش محلی است.
ان الانسان لفی خسر ذلا الذین آمنوا …. انسان در زیان است مگر کسانی که ایمان آوردند …
? مستثنی اگر مرفوع باشد حتماً «مفرغ» است.

تمرین 50
در عبارت های زیر مستثنی منه و مستثنی را مشخص کنید و نوع مستثنی را بنویسید.
- لا ینجح فی هذه الحیاه ألا المجدون - ما کنتم ألا خاشعین
- یضیعون العمر ألا اصحاب اخلاق الکریمه - ما رأیت ألا الطالبات
- لا تساعدها عند الطیران ألا آذانها - لا یقال ألا الحق

«سؤالات چهارگزینه ای»
261- میز الصحیح للفراغ «لا ینجح فی هذه الحیاه ألا ………….»:
1المجدین 2المجدون 3المجدین 4المجدات
262-لا یفوز الناس ألا ………….. منهم»:
1المجدین 2المجدون 3المجدات 4المجدا
263-املأ للفراغ بالمستثنی المناسب «التلمیذات نجحن فی الامتحان ألا ……. منهن»: آزاد تجربی 80
264-کدام گزینه در برگیرندة مستثنی مفرغ نیست؟
1ما جاء ألی المدرسه ألا حمید 2لیس القصد ألا الحق
3لا تقل ألا الحق 4کل شیء هالک ألا وجهه
265-عین المستثنی المفرغ:
1کل شی هالک ألا وجهه 2لم یشاهد هناک ألا جماعتین
3کل شیء یرخص أذا کثر ألا الادب 4أن الانسان لفی خسر ألا الذین آمنوا
266- عین العباره الصحیحه: سراسری انسانی 76
1لا ینجح فی الحیاه ألا الصادقین 2نجحت طالبات الصاف ألا طالبتان
3ما نجح أحد ألا تلامیذ هذه المدرسه 4ما نجح فی الامتحان ألا طالبه واحده
267-میز الصحیح للفراغ فی العباره التالیه «لا سیمع من بین الاشجار ألا ….»: سراسری انسانی 78
1أصوات طیور 2اصوات الطیور 3صوت العصافیر 4صوت العصافیر
268-ما هو الصحیح؟ سراسری ریاضی 77
1لا یرجو الناس بالاخره ألا المؤمنین منهم 2لا یخاف الله ألا الصادقین
3ما کان القصد ألا سرورک 4هل جزاء المجتهد ألا النجاح؟
269- در کدام عبارت مستثنی مفرغ نیست؟ انسانی 77
1لا یدخل الصف ألا علی 2ما جاء الطلاب ألا واحداً
3لا أقول ألا الحق 4ما نجح ألا محمد
270-عین الاصح و الادق فی الترجمه «لا تساعدها عند الطیران ألا آذانها»:
1در هنگام پرواز او را کمک نمی کند مگر گوشهایش
2کسی او را در هنگام پرواز کمک نمی کند مگر گوشهایش
3فقط گوشهایش او را در هنگام پرواز کمک می کند
4تنها گوشهایش را در هنگام پرواز کمک می کند
منادی
منادی منادا یعنی اسمی که صدا زده می شود. معمولاً قبل از منادی، «یا» قرار می‌گیرد که به آن حرف ندا می گویند.
یا علی اجلس هنا ای علی بنشین اینجا
انواع منادی و اعراب آن
1-منادای مضاف منصوب
اگر منادی به همراه خودش، مضاف الیه داشته باشد به این نوع منادی، «منادای مضاف» می گویند بنابراین منادای مضاف دو قسمتی است مضاف+ مضاف الیه اعراب منادای مضاف، منصوب می باشد:
یا طلب العلم
یا عبدالله یا روح الله یا صاحب الزمان یا رب العالمین یا ربنا
و نمونه های دیگری از منادای مضاف که به صورت های دیگری منصوب هستند:
یا ذا الجلال یا ابا الفضل یا ابا عبدالله یا طفلی محمد یا مسلمی العالم
یا مؤمنات الوطن یا ولدی
2-منادای علم: مبنی بر ضم َ
هرگاه یک اسم علم اسم خاص منادی شود اعرابش مبنی بر ضم می باشد. مانند:
یا محمد، یا علی، یا فاطمه، یا قدس، یا مریم، یا عقیل، یا سلمان
3-ای/ ایه مبنی بر ضم
هرگاه بخواهیم یک اسم «ال» دار را صدا بزنیم باید قبل از آن «ایها» برای مذکر و یا «ایتها» برای مؤنث قرار دهیم در این صورت بر خلاف تصور ما - «ای» و یا «ایت» منادی محسوب می شود و اعرابش مبنی بر ضم است و آن اسم «ال» دار منادی نیست بلکه فقط از نظر اعراب، تابع «ای /ایت» است بنابراین همیشه مرفوع می باشد.
یا ایها الطالب یا ایتها الطالبه یا ایها المسلمون
منادی بر ضم منادی مبنی بر ضم منادی مبنی بر ضم
4-منادای نکرة مقصوده مبنی بر ضم
اگر بخواهیم اسم نکره ای را صدا بزنیم که جزء هیچ یک از انواع گفته شده نیست چون آن را نمی شناسیم و برای ما ناآشنا است «نکره» می باشد و چون آن اسم نکره، مورد نظر و قصد ما است «مقصوده» می باشد بنابراین به این نوع منادی «منادای نکرة مقصوده» می گویند که اعرابش مبنی بر ضمن می باشد همانند منادای علم
یا تلمیذ ای دانش آموز یا رجل ای مرد یا امرأه ای زن
خلاصه انواع منادی
انواع منادی
منادای مضاف منصوب یا + مضاف + مضاف الیه جرور
منادای علم مبنی بر ضم یا+ اسم علم
ای/ایه مبنی بر ضم یا+ایها/ایتها+ اسم«ال» دار مرفوع»
نکره مقصوده مبنی بر ضم یا+ اسم نکره
تذکر: از انواع منادی سه نوع آن، مبنی بر ضم است و مبنی شدن در اینجا به این مفهوم است که منادی نمی نواند تنوین بگیرد.
نکات:
لفظ «الله» اسم علم است و به دو صورت منادی می شود:
الف- یا الله مبنی بر ضم
بحرف «یا» حذف شده و به جای آن «مّ» میم مشدد به آخر آن اضافه می شود.
یا الله +مّ= اللهم مبنی بر ضم
گاهی ممکن است حرف «یا» حرف ندا از ابتدای همة انواع منادی، حذف می شود، در این صورت هیچ مشکلی در جمله بوجود نمی آید و منادی با توجه به نوعش اعراب می‌گیرد البته وجود حرف ندا، از ساختار و مخصوصاً از معنی جمله، درک می شود به این صورت که: بعد از منادی اکثراً فعل دستوری امر، نهی و یا صیغة مخاطب قرار می گیرد.
مانند:
«ربنا آتنا فی الدنیا حسنه …» در اصل «یا ربنا» بوده و «آتنا» فعل امر است. ای پروردگار ما، عطا کن به ما در دنیا نیکی را
«ربنا أنت تعلم حوائجنا» «یا ربنت» و «تعلم» فعل مضارع مخاطب می باشد ای پروردگار ما، تو می دانی نیازهای ما را»
«حسن تذهب أم تبقی» «یا حسن» «تذهب» فعل مضارع مخاطب ای حسن می‌روی یا می مانی؟»
موارد خاص
1- در کتاب درسی نوع دیگری از منادای نکره بیان شده که اعرابش منصوب است و دارای تنوین نصب است.
یا بصیراً بالعباد یا غنیا لا یفتقر یا صادقاً لا یخلف
ممکن است که در تشخیص این منادای نکره با منادای نکره مقصوده که اعرابش مبنی بر ضم است دچار اشتباه شویم اما این منادای نکره اعرابش منصوب است و تنوین می‌گیرد معرب است و شرطی دارد: اینکه بعد از آن، معمولاً جار و مجرور قرار می‌گیرد و یا فعلی می آید که دربارة آن اسم نکره توضیح می دهد به این صورت که در هنگام ترجمه بین آن فعل و اسم نکره در ترجمه از حرف «که» استفاده می شود.به نوعی جملة وصفیه است
یا غنیاً لایفتقر: ای بی نیازی که فقیر نمی شود.نیارمند نمی شود
یا صادقاً لا یخلف: ای راستگویی که خلف وعده نمی کند.خلاف وعده اش عمل نمی‌کند
بنابراین اگر یکی از دو شرط جار و مجرور و یا فعل توضیحی وجود نداشته باشد نوع منادی تفاوت دارد مانند:
«یا طالبه خذی ورقتک» : ای دانش آموز! بردار برگه ات را
«خذی» فعل امر است به معنی بردار و یا بگیر اما دربارة دانش آموز توضیح نمی دهد چون در ترجمه از حرف «که» استفاده نشده است.
2-اگر منادی مضاف به ضمیر «ی» باشد اعرابش تقدیری است منصوب تقدیراً
یا ربی یا قومی یا ولدی یا أبی یا أخی
اما گاهی مضاف الیه یعنی ضمیر «ی» حذف می شود و به جای آن به مضاف کسره می‌دهند که این کسره علامت اعراب نیست و فقط به جای مضاف الیه محذوف قرار گرفته و همچنان منادی تقدیراً منصوب است.
یا ربی= یا رب ای پروردگار من یا قومی= یا قوم ای قوم من
بنابراین هیچ منادایی مجرور نمی شود و اگر منادی کسره داشت حتماً منادای مضاف به «ی» است و تقدیراً منصوب می باشد.

تمرین51
در عبارت های زیر، منادی و نوع آن را مشخص کنید.
- ماذا تقولین؟ یا سمیره - یا قارون، أحسن ألی الفقراء
- یا عبدالله توبوا……. - یا قدس یا قلعه الصادمین
- ایها الاعزاء لقد کرم الاسلام العلم و العلما - ایها الوزیر
- ماذا عندک من الاخبار؟ - سیدی أین بیت النبی ص؟
- یا بنی هاشم، یا بنی عبدالمطلب - اخی ما الفائده فی ثروه وراءها لعنه الناس؟

«سؤالات چهار گزینه ای»
271- عین الصحیح فی النداء:
1یا ارحم الراحمین 2یا راحمی المظلومین 3یا قدس 4یا ایها الصابرین
272-عین الصحیح للفراغ یا ایتها …….:
1المسلمون 2المسلمات 3المسلمات 4المسلمات
273-میز الصحیح للفراغ «یا …… النعما و الجود»:
1ذا 2ذو 3ذی 4صاحب
274-عین الخطا فی منادی: سراسری زبان 83
1یا سمیعاً لدعواتنا، اغثنا 2یا ذا العفو و المغفره ارحمنا
3مسلمی العالم، اتحدوا ضد المستکبرین 4ایها الظالمین قللوا من هذا الظلم
275-ما هو الصحیح فی النداء:
1یا ذا الاحسان 2یا طالبه 3یا طالبه فی المدرسه 4یا رافع الدرجات
276-منادی و اعراب آن در آیه شریفه «یا ایتها النفس المطمئنه» کدام است؟سراسری هنر 73
1ایه-مینی بر ضم 2ایتها- رفع 3النفس- رفع 4المطمئنه- مبنی بر ضم
277-ما هو الخطا عن العباره التالیه «ربنا یا الله لا تزع قلوبنا بعد أذهدیتنا»:
1الله: منادی علم 2رب: منصوب 3رب: منادی علم 4الله: مبنی علی الضم
278-فی ذی عباره جاء المنادی:
1أخی امیر البلاد 2أخی توکل علی الله 3ربنا یعلم ما نعمل 4ربی حکیم و کریم
279-عین العباره التی حذفت فیها اداه النداء:
1صادق الوعد أعمل بوعدک 2ذبکم اعلم بما فی صدورکم
3ربنا الذی أعطی کل شیء خلقه ثم هدی
4آل بیت رسول الله محبوبوم عند جمیه السلمین
280-عین ما لیس فیه منادی:
1ربی اجعلنی فی رحمتک 2مریم اسجدی مع الساجدین
3ربنا سخر لنا اللیل و النهار 4عبدالله لاتکذب و أنت تعلم الحق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد